چرا حضرت علی (ع) به رغم برخورداری از قدرت بدنی کافی، در مقابل ظلم به حضرت زهراء(س)

رسالت حضرت امیر المؤمنین علیه‌السلام، فقط دفاع ظاهری و آن هم از ظلم ظاهری و فیزیکی به حضرت سیدة النساء (ع) نبود که بپرسیم: «پس چرا کاری نکرد»؟ بلکه حفظ و نشر اسلام، بیداری و بصیرت بخشیدن به مردم، مقابله ریشه‌ای با ظلم در زمینه‌ها و اشکال مختلفش و هدایت بشر به سوی کمال «قرب الهی» از وظایف اصلی آن حضرت بود که سبب تحمل بسیاری از صدمات و لطمات می‌گردید.

شبهه : چرا حضرت علی (ع) به رغم برخورداری از قدرت بدنی کافی، در مقابل ظلم به حضرت زهراء علیهاالسلام کاری نکرد؟

لازم است به چند نکته‌ی مهم توجه شود:

اول: فقط کسانی که از قوه‌های علم، عقل و ایمان برخوردار نیستند، به قوه‌ی قدرت بدنی یا فیزیکی اتکا و بسنده می‌کنند (چه در درگیری‌های فردی و چه در جنگ‌ها و تکیه به تسلیحات، مثل امریکای امروز).

دوم: آن که چنین افرادی، هدفی جز «من» و آن هم «من طبیعی و مادی – یا من حیوانی» ندارند، لذا فقط در پی پاسخ خواسته‌ی نفس حیوانی خود عمل می‌کنند، اما کسانی که از قوای «علم، عقل و ایمان» برخوردارند، اهداف والاتری داشته و مقاصد بلندتری را در نظر دارند که گاه و یا حتی اغلب مجبور می‌شوند برای تحقق آن اهداف بلند و انجام رسالت، از خواسته‌ها یا منافع شخصی خود بگذرند. رسالت حضرت امیر المؤمنین علیه‌السلام، فقط دفاع ظاهری و آن هم از ظلم ظاهری و فیزیکی به حضرت سیدة النساء (ع) نبود که بپرسیم: «پس چرا کاری نکرد»؟ بلکه حفظ و نشر اسلام، بیداری و بصیرت بخشیدن به مردم، مقابله ریشه‌ای با ظلم در زمینه‌ها و اشکال مختلفش و هدایت بشر به سوی کمال «قرب الهی» از وظایف اصلی آن حضرت بود که سبب تحمل بسیاری از صدمات و لطمات می‌گردید.

سوم: اساساً القای این که حضرت (ع) کاری نکرد، یک دروغ، تحریف و اتهام هدفدار برای ظلم بیشتر و انحراف عمیق‌تر اذهان عمومی می‌باشد. مگر می‌شود که حضرت هیچ کاری نکرده باشند و دست روی دست گذاشته و نگاه کنند؟!

لذا از سویی شاهدیم که وقتی حضرت زهراء علیهاالسلام (البته نه به خاطر حقوق شخصی و نفس) بلکه به خاطر رفع غصه‌‌ها و دغدغه‌های آن حضرت می‌پرسند: شما که چنین و چنان هستی و قدرتت زبانزد است، چرا انتقام نمی‌گیرید و یا به قول ما «چرا عمل متقابل به مثل نمی‌نمایید؟» حضرت پاسخ عملی می‌دهند. یعنی لباس رزمش را پوشیده و شمشیر را بر می‌دارد. اما به هنگام خروج و با بلند شدن صدای اذان، از همسرش می‌پرسد: «یا فاطمه، آیا انتقامت را می‌خواهی یا حفظ و بقای دین پدرت را ؟» و ایشان هر کدام را می‌خواست، حق بود. اما او نیز معصوم است و همان رسالت را دارد، لذا پاسخ می‌دهد: «حفظ و نشر دین پدرم را». حضرت بر می‌گردد و سلاح بر زمین می‌گذارد و می‌فرماید: «پس مجبورم سکوت و تحمل کنم».

یا همین‌طور شاهدیم که وقتی به خانه‌ی حضرت ریختند، امام ساکت نشسته بودند، بلکه به عمر حمله برده و او را زمین زدند و روی سینه‌‌‌ی او نشسته و بدین مضمون فرمودند: والله تو می‌دانی که [برای حفظ دین] مجبور به سکوت هستم، وگرنه نه تو و نه هیچ کس دیگری نمی‌توانست به زور وارد خانه‌ی علی شود. و در تاریخ مثبوت است که علی (ع) در حال درگیری بود که او را به ریسمان کشیدند و آن ضربات را بر همسرش وارد نمودند.

هم چنین برخورد ایشان پس از شهادت و در بقیع که می‌خواستند خاکش را زیر و رو کرده و بدن مبارک حضرت فاطمه (ع) را خارج نموده و به اصطلاح از اول و به دست خودشان غسل، کفن و دفن کنند، شاهد دیگری بر مدعا و نیز قدرت فیزیکی و استفاده‌ی حکیمانه از آن است. ایشان در بقیع حاضر شده و خطاب به آن جمع کثیر بدین مضمون فرمودند: «والله اگر نوک تیشه‌ای به زمین بخورد، همه شما را می‌کشم». یکی از بزرگان قوم با دیدن تنهایی علی (ع) و کثرت جماعت خود، به قصد تحقیر و شاید تمام کردن کار به ایشان حمله کرد، اما علی (ع) او را زمین زد و بر سینه‌اش نشست و شمشیر بر گردنش گذاشت که ابوبکر نزدیک شد و پس از اصرارها گفت: «علی جان، تو را به جان رسول خدا قسم می‌دهم که رها کن». و ایشان بلند شدند و آنها نیز بقیع را ترک کردند و وصیت فاطمه (ع) مبنی بر مخفی ماندن قبر – که مبین بسیاری از حقایق و معرف حق و باطل است- محقق شده و دوام یافت. [اگر چه این واقعه دلیل بر بودن مزار ایشان در بقیع نمی‌باشد].

چهارم: دفاع از حق الهی حاکمیت و باز پس گرفتن آن، اولی‌تر از دفاع از حقوق شخصی بود. پس اگر حضرت علی (ع) به خاطر حفظ و اشاعه و انتقال اسلام ناب به مردم زمان و نسل‌های دیگر، مجبور به سکوت و تحمل گردید، تحمل ظلم‌های فیزیکی و خودداری از اقدام متقابل، نه تنها عجیب نیست، بلکه با گذشت تاریخ معلوم شد که بسیار حکیمانه و بر اساس هدف الهی، علم، حکمت و بصیرت بوده است.

حضرت فاطمه زهرا (ع) از نگاه حضرت امام خمینی(ره)

حضرت امام خمینی رحمه الله از همان ایام جوانی، به حضرت زهرا علیهاالسلام علاقه ای خاص نشان می دادند و سه روز در فاطمیه دوم برای جدّه شان مجلس روضه می گرفتند. ایشان به ذکر مصیبت فاطمه زهرا علیهاالسلام حساسیت ویژه ای داشتند و هنگامی که از حضرت زهرا علیهاالسلام و سید الشهداء نام برده می شد، بیش از همه گریان می شدند.

به گزارش ویژه نامه ایام فاطمیه باشگاه خبرنگاران، در این مطلب شما خوانندگان گرامی با حضرت فاطمه زهرا (ع) از منظر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، امام خمینی(ره) آشنا می شوید.

سیره عملی امام در سوگواری بر حضرت زهرا علیهاالسلام

حضرت امام خمینی رحمه الله از همان ایام جوانی، به حضرت زهرا علیهاالسلام علاقه ای خاص نشان می دادند و سه روز در فاطمیه دوم برای جدّه شان مجلس روضه می گرفتند. ایشان به ذکر مصیبت فاطمه زهرا علیهاالسلام حساسیت ویژه ای داشتند و هنگامی که از حضرت زهرا علیهاالسلام و سید الشهداء نام برده می شد، بیش از همه گریان می شدند.

یکی از شاگردان امام می گوید: «ایشان در مدتی که در نجف اشرف بودند، در تمام شب های شهادت معصومان علیهم السلام در منزلشان ذکر مصیبت داشتند و به مناسبت شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام این برنامه سه شب ادامه داشت. گریه کردن و اشک ریختن امام بدون استثنا در همه این جلسات وجود داشت».

حقیقت ناشناخته

عظمت و منزلت حضرت زهرا علیهاالسلام تا به حال موضوع بسیاری از گفته ها و نوشته ها قرار گرفته است، ولی کمتر بیانی است که به پایه سخنان والا و پر ارج ذرّیه زهرا علیهاالسلام ، امام خمینی رحمه الله برسد. حتی می توان گفت در میان تمام سخنان ژرف و فرموده های حکمت آموز حضرت امام راحل رحمه الله نیر کمتر سخنی است که بر ژرفنای بیان ایشان درباره صدیقه طاهره نزدیک شده باشد. ایشان درباره حضرت زهرا علیهاالسلام می فرماید: «او حرکت معنوی خود را با قدرت الهی، با دست غیبی و با تربیت رسول الله شروع، و تمامی مراحل معنوی را طی کرده است تا به مرتبه ای رسیده که دست همه از او کوتاه گشته است».

مقام رفیع فاطمه علیهاالسلام

عارف مهربان جماران، حضرت امام خمینی رحمه الله به هنگام سخن گفتن از مقام والای فاطمه زهرا علیهاالسلام ، در آسمان معرفت آن حضرت بسیار اوج می گرفت. با این حال، همواره معترف بود که اندیشه و زبان بشری، از فهم و بیان حتی گوشه ای از مقام والای معنوی آن حضرت ناتوان است.

ایشان می فرماید: «من راجع به حضرت صدیقه خودم را قاصر می دانم که ذکری بکنم». ایشان در جای دیگری درباره مقام بلند آن حضرت می فرماید: «زنی که هر کسی با بینشی، درباره او گفتاری دارد و با این حال کسی از عهده ستایش او برنیامده است ؛ چرا که احادیثی که از خاندان وحی رسیده، به اندازه فهم مستمعان بوده است. دریا را در کوزه ای نتوان گنجاند و دیگران هر چه گفته اند، به مقدار فهم خودشان بوده است، نه به اندازه مرتبت او. پس بهتر آنکه از این وادی شگفت درگذریم».

الگویی جاودانه

حضرت زهرا علیهاالسلام نه تنها برای زنان، بلکه برای همه عالم اسوه ای حسنه است. امام خمینی رحمه الله می فرماید: «الگو، حضرت زهراست.ما باید از این خاندان سرمشق بگیریم، بانوان ما از بانوانشان و مردان ما از مردانشان، بلکه همه ما، از همه آنها. آنها زندگی خودشان را برای طرفداری از مظلومان و احیای سنت الهی وقف کردند. ما باید تبعیت کنیم و زندگی خود را برای آنها قرار دهیم. کسی که تاریخ اسلام را می داند، می داند که هر یک از این خاندان در مقابل کسانی که می خواستند مستضعفان را از بین ببرند، قیام کردند». حضرت امام در سفارشی ارزشمند به بانوان چنین فرمود: «در تهذیب اخلاق خود و وادار کردن دوستانتان به تهذیب اخلاق کوشش کنید؛... آن طوری که حضرت زهرا علیهاالسلام بود. همه باید به او اقتدا کنیم و همه باید دستورمان را از اسلام به وسیله او و فرزندان او بگیریم. همان طوری که او بوده است، باشید و در علم و تقوا کوشش کنید».

ویژگی خاص فاطمه علیهاالسلام

امام صادق علیه السلام در روایتی می فرماید: «بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم حضرت زهرا علیهاالسلام بسیار اندوهگین و بی تاب بود. از این رو، جبرئیل هر روز تا هنگام شهادتش به نزد او می آمد و او را تسلی می داد و آن حضرت را از جایگاه پیغمبر و آنچه بر فرزندان او خواهد گذشت و اخبار آینده، باخبر می کرد و حضرت علی علیه السلام آنها را در صحیفه ای به نام مصحف فاطمه علیهاالسلام می نوشت».

حضرت امام خمینی رحمه الله با ذکر این روایت می فرماید: «گمان ندارم غیر از طبقه اول از انبیای عظام، درباره کسی این طور وارد شده باشد.... مسئله فرود آمدن جبرئیل، یک مسئله ساده ای نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی امکان دارد بیاید. یک تناسب کامل بین روح آن کسی که جبرئیل بر او وارد می شود و مقام جبرئیل که روح اعظم است لازم است.....من این شرافت و فضیلت را از همه فضایل عظیمی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند، بالاتر می دانم... این فضیلت از مختصات حضرت صدیقه است».

خورشید تابان

حضرت زهرا علیهاالسلام با کمالات معنوی بی نظیر و اخلاق نیکو و منش و رفتار پسندیده خود، گوی سبقت را از همگان ربود و با ویژگی های ارزشمند خویش، جاهلیت عرب را به انزوا کشید. حضرت زهرا علیهاالسلام زنی بود که به فرموده امام خمینی رحمه الله ، افتخار خاندان وحی است و چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می درخشد؛ زنی که فضایل او، هم طراز فضایل بی نهایت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و خاندان عصمت و طهارت بود.

صحیفه فاطمیه، افتخار شیعیان

حضرت امام خمینی رحمه الله در وصیت نامه خود، مصحف حضرت زهرا علیهاالسلام را از افتخارات شیعه معرفی می کند و چنین می نویسد: «ما مفتخریم که ادعیه حیات بخش که آن را قرآن صاعد می خوانند، از ائمه معصومین ماست. مناجات شعبانیه امامان و دعای عرفه حسین بن علی و صحیفه سجادیه، این زبور آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ماست».

برترین تعقیبات نماز

حضرت امام خمینی رحمه الله تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام را از برترین تعقیبات نماز می دانست. ایشان در کتاب آداب الصلاة می نویسد: «از جمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به آن معظّمه تعلیم فرمود و آن افضل تعقیبات است. در حدیث است که اگر چیزی افضل از آن بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آن را به فاطمه علیهاالسلام می آموخت».

فرزندان معنوی کوثر

در نگاه حضرت امام خمینی رحمه الله ، شهیدان انقلاب اسلامی، فرزندان معنوی حضرت زهرا علیهاالسلام هستند. ایشان در پیامی چنین می نویسد: «قلم و بیان من عاجز است که... از حماسه ها، رشادت ها، خیرات و برکات فرزندان معنوی کوثر، حضرت فاطمه علیهاالسلام سخن بگوید که همه این ها از هنر اسلام و اهل بیت و از برکات پیروی امام عاشورا سرچشمه گرفته است».

حضرت فاطمه زهرا(ع) در نگاه مقام معظم رهبری


حضرت فاطمه زهرا(ع) در نگاه مقام معظم رهبری

آنچه می خوانید بخش‏هایی از سخنان مقام معظم رهبری در ديدار اقشار مختلف مردم در آستانه ايام شهادت حضرت زهراء (عليهاالسلام) است که در تاریخ 22 آذر ماه سال 1368 بیان فرمودند.

الگوی زنان و مردان

اين‌ ايام‌، به‌ سيده‌ي‌ زنان‌ عالم‌ و بانوي‌ بزرگ‌ تاريخ‌ جهان‌ ـ فاطمه‌ي‌ زهرا (عليهاالسلام‌) ـ متعلق‌ است‌؛ آن‌ زن‌ نمونه‌يي‌ كه‌ حياتش‌ با همه‌ي‌ كوتاهي‌ و عمر او در عين‌ جواني‌، الگويي‌ براي‌ همه‌ي‌ مردان‌ و زنان‌ غيور و مؤمن‌ و مسلمانان‌ و حتي‌ مردم‌ غير مسلماني‌ كه‌ با مقام‌ آن‌ بزرگوار آشنا باشند، است‌ و ما بايد از زندگي‌ آن‌ بزرگوار درس‌ بگيريم‌. قبلاً لازم‌ مي‌دانم‌ ضمن‌ تسليت‌ اين‌ يادبود بزرگ‌ غم‌انگيز و حزن‌آلود به‌ همه‌ي‌ شما برادران‌ و خواهران‌، به‌ خاطر حضورتان‌ و زحماتي‌ كه‌ متحمل‌ شديد و از نقاط مختلف‌ كشور تشريف‌ آورديد و در اين‌جا گرد آمديد، تشكر كنم‌.

در زندگي‌ زهراي‌ اطهر (سلام‌الله ‌عليها) يك‌ نكته‌ هست‌ كه‌ بايد به‌ آن‌ توجه‌ كرد. البته‌، ما در تعريف‌ مقامات‌ معنوي‌ آن‌ بزرگوار وارد نمي‌شويم‌ و قادر هم‌ نيستيم‌ كه‌ مقامات‌ معنوي‌ فاطمه‌ي‌ اطهر (عليها سلام‌الله‌) را بفهميم‌ و درك‌ كنيم‌. حقيقتاً در اوج‌ قله‌ي‌ معنويت‌ انساني‌ و تكامل‌ بشري‌، فقط خداوند است‌ كه‌ چنين‌ بندگاني‌ را ـ و كساني‌ كه‌ همطراز آنها باشند ـ مي‌شناسد و مقام‌ آنها را مي‌بيند. لذا فاطمه‌ي‌ زهرا را اميرالمؤمنين‌ و پدر بزرگوار و اولاد معصومينش‌ مي‌شناختند. مردم‌ آن‌ زمان‌ و زمانهاي‌ بعد و ما نيز در اين‌ روزگار نمي‌توانيم‌ آن‌ درخشندگي‌ و تلألوي‌ معنويت‌ را در آن‌ بزرگوار تشخيص‌ بدهيم‌. نور درخشان‌ معنوي‌، به‌ چشم‌ همه‌ كس‌ نمي‌آيد و چشمهاي‌ نزديك‌بين‌ و ضعيف‌ ما قادر نيست‌ كه‌ آن‌ جلوه‌ي‌ درخشان‌ انسانيت‌ را در وجود اين‌ بزرگواران‌ ببيند.

غیور در حوادث تلخ پس از پیامبر (ص)

بنابراين‌، در صحنه‌ي‌ تعريف‌ معنوي‌ فاطمه‌ي‌ زهرا ـ عليهاالسلام ـ وارد نمي‌شويم؛ ليكن‌ در زندگي‌ معمولي‌ اين‌ بزرگوار، يك‌ نكته‌ي‌ مهم‌ است‌ و آن‌ جمع‌ بين‌ زندگي‌ يك‌ زن‌ مسلمان‌ در رفتارش‌ با شوهر و فرزندان‌ و انجام‌ وظايفش‌ در خانه‌ از يك‌ طرف‌ و بين‌ وظايف‌ يك‌ انسان‌ مجاهدِ غيورِ خستگي‌ناپذير در برخوردش‌ با حوادث‌ سياسي‌ مهم‌ بعد از رحلت‌ رسول‌اكرم‌ (صلي‌الله‌ عليه‌ و آله ‌و سلم‌) كه‌ به‌ مسجد مي‌آيد و سخنراني‌ و موضع‌گيري‌ و دفاع‌ مي‌كند و حرف‌ مي‌زند و يك‌ جهادگر به‌ تمام‌ معنا و خستگي‌ناپذير و محنت‌پذير و سختي‌تحمل‌كن‌ است‌، از طرف‌ ديگر. همچنين‌ از جهت‌ سوم‌، يك‌ عبادت‌گر و بپادارنده‌ي‌ نماز در شبهاي‌ تار و قيام‌كننده‌ي‌ لله‌ و خاضع‌ و خاشع‌ براي‌ پروردگار است‌ و در محراب‌ عبادت‌، اين‌ زن‌ جوان‌ مانند اولياي‌ كهن‌ الهي‌، با خدا راز و نياز و عبادت‌ مي‌كند.

اين‌ سه‌ بعد را با هم‌ جمع‌ كردن‌، نقطه‌ي‌ درخشان‌ زندگي‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (عليهاالسلام‌) است‌. آن‌ حضرت‌، اين‌ سه‌ جهت‌ را از هم‌ جدا نكرد. بعضي‌ خيال‌ مي‌كنند انساني‌ كه‌ مشغول‌ عبادت‌ مي‌باشد، يك‌ عابد و متضرع‌ و اهل‌ دعا و ذكر است‌ و نمي‌تواند يك‌ انسان‌ سياسي‌ باشد. يا بعضي‌ خيال‌ مي‌كنند كسي‌ كه‌ اهل‌ سياست‌ است‌ ـ چه‌ زن‌ و چه‌ مرد ـ و در ميدان‌ جهاد في‌سبيل‌الله‌ حضور فعال‌ دارد، اگر زن‌ است‌، نمي‌تواند يك‌ زن‌ خانه‌ با وظايف‌ مادري‌ و همسري‌ و كدبانويي‌ باشد و اگر مرد است‌، نمي‌تواند يك‌ مرد خانه‌ و دكان‌ و زندگي‌ باشد. خيال‌ مي‌كنند اينها باهم‌ منافات‌ دارد؛ در حالي‌ كه‌ از نظر اسلام‌، اين‌ سه‌ چيز با يكديگر منافات‌ و ضديت‌ كه‌ ندارد؛ در شخصيت‌ انسان‌ كامل‌، كمك‌ كننده‌ هم‌ است‌.

شما بايد در محيط كار و زندگي‌، با همسر و فرزندان‌ و همسايه‌ و دوستانتان‌، به‌ وظايف‌ شخصي‌ خود عمل‌ كنيد و پيوندهاي‌ معمولي‌ اجتماعي‌ را به‌ صورت‌ سالم‌ برقرار نماييد. در عين‌ حال‌، بايد در ميدان‌ سياست‌ و صحنه‌ي‌ انقلاب‌ و كارهايي‌ كه‌ نظام‌ اجتماعي‌ از شما مي‌طلبد و انتخابات‌ و ميدان‌ جنگ‌ و عرضه‌ كردن‌ خواست‌ انقلابي‌ و ملي‌ خود در سطح‌ كشور و جهان‌ و بيان‌ اراده‌ي‌ سياسي‌ خود در ميدانهاي‌ سياست‌ و انقلاب‌، حضور داشته‌ باشيد.


شما بايد در راهپيمايي‌ و سازندگي‌ و ميدان‌ جنگ‌ و انتخابات‌ و بيان‌ عقيده‌ي‌ سياسي‌ خود ـ آن‌ جايي‌ كه‌ اظهار عقيده‌ واجب‌ است‌ ـ حضورتان‌ را حفظ كنيد و در تعيين‌ سرنوشت‌ كشور وانقلاب‌ مؤثر باشيد. در عين‌ حال‌، رابطه‌ي‌ معنوي‌ و قلبي‌ خودتان‌ با خدا را از طريق‌ عبادت‌ و توجه‌ و ذكر و حضور و معنويت‌ و استمداد از خدا و توكل‌ به‌ او و انجام‌ نوافل‌ و فرايض‌ خوب‌ كنيد. اين‌ سه‌ بعد، انسان‌ مسلمان‌ را مي‌سازد. اسلام‌، اين‌ را از ما خواسته‌ است‌ و اگر بپرسند: چگونه‌ ميّسر است‌؟ پاسخ‌ مي‌دهيم‌ كه‌ ما الگوهايي‌ از جمله‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (سلام‌الله‌ عليها) داريم‌.

عصر مدرن و انسان تک ‏بعدی

بشر امروز، در چارچوب‌ تمدنهاي‌ مادي‌ دنيا و تحت‌ تربيت‌ مكتبهاي‌ حاكم‌ بر جهان‌، انساني‌ يك‌ بعدي‌ است‌. اگر سرگرم‌ زندگي‌ مي‌شود، غالباً از معنويت‌ غافل‌ مي‌گردد. دنيا را ببينيد، لابد خوانده‌ايد و شنيده‌ايد كه‌ در كشورهاي‌ دور از معنويت‌ ـ مثل‌ بسياري‌ از جوامع‌ اروپايي‌ و غير آنها كه‌ البته‌ بين‌ اين‌ كشورها هم‌ كم‌ و بيش‌ افراد اهل‌ معنا هستند ـ نظام‌، نظام‌ غيرمعنوي‌ و مادي‌ است‌. در آن‌ جا، مردم‌ سرگرم‌ زندگي‌ و ماديت‌ و تأمين‌ شكم‌ و رفاه‌اند و اصلاً از معنويت‌ و ارتباط قلبي‌ با خدا و توجه‌ و ذكر و دعا و تضرّع‌ و گريه‌ و نافله‌، يادشان‌ نمي‌آيد و در غفلت‌ كامل‌ ـ كه‌ بزرگترين‌ بلا و آفت‌ براي‌ انسان‌ است‌ و او را از همه‌ي‌ خيرات‌ موجود محروم‌ مي‌كند ـ بسر مي‌برند.

وقتي‌ مشغول‌ شكم‌ و اداره‌ي‌ زندگي‌ شخصي‌ مي‌شوند، حتي‌ در ميدان‌ سياست‌ هم‌ غافلند. بيشتر مردمي‌ كه‌ در كشورهاي‌ پيشرفته‌ هستند، درك‌ و تحليل‌ از مسايل‌ سياسي‌ ندارند و دولتها با تعصبهاي‌ گروهي‌ و حزبي‌ و احياناً قوم‌گرايي‌ و ناسيوناليستي‌، آنها را به‌ اين‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ مي‌كشانند و در ميدان‌هاي‌ سياست‌، از آنها استفاده‌ مي‌كنند واصولاً توده‌ و عامه‌ي‌ مردم‌، تحليل‌ سياسي‌ ندارند.

اما در اسلام‌ اين‌گونه‌ نيست‌. همين‌ حالا در جامعه‌ي‌ اسلامي‌ ما، مردم‌ تحليل‌ سياسي‌ دارند. همين‌ قشرهاي‌ محروم‌ كشور، همين‌ عشاير سلحشور غيور، همين‌ عزيزاني‌ كه‌ در استان‌ فارس‌ در چادرها يا كوره‌ده‌ها و راه‌هاي‌ دور زندگي‌ مي‌كنند ـ كه‌ جمعي‌ از آنها هم‌ در اين‌ محفل‌ حضور دارند ـ تحليل‌ سياسي‌ دارند. در ساير مناطق‌ كشور هم‌ كه‌ من‌ در ميان‌ قشرهاي‌ مردم‌ رفتم‌ و با آنها صحبت‌ و نشست‌ و برخاست‌ كردم‌ و در مناطق‌ و خانه‌ها و چادرهاي‌ خود، زيارتشان‌ كردم‌، تحليل‌ سياسي‌ دارند و سياست‌ را مي‌فهمند و نسبت‌ به‌ مسايل‌ كشور، داراي‌ عقيده‌ و انگيزه‌ و مقصود هستند و مي‌فهمند كه‌ ما امروز در دنيا با چه‌ كسي‌ طرفيم‌ و توطئه‌ي‌ استكبار جهاني‌ و امريكا يعني‌ چه‌. مي‌فهمند كه‌ چرا دشمن‌ جنگ‌ را بر ما تحميل‌ كرده‌ بود و متوجهند كه‌ دنياي‌ استكباري‌ و قدرتهاي‌ مسلح‌ عالم‌، در جنگي‌ كه‌ بر ما تحميل‌ شد، چرا دائماً از دشمن‌ ما حمايت‌ مي‌كردند و هنوز هم‌ بسياري‌ از آنها مي‌كنند. اين‌، تحليل‌ سياسي‌ و يك‌ بعد زندگي‌ انسان‌ مسلمان‌ است‌.

لذا در طول‌ مدت‌ ده‌ سال‌ و چند ماهي‌ كه‌ امام‌ فقيد بزرگوارمان ‌(رضوان‌الله‌ تعالي‌ عليه‌) در ميان‌ ما بودند و رهبري‌ امت‌ ما و مسلمانان‌ عالم‌ را بر عهده‌ داشتند، در بيانات‌ ايشان‌ مي‌بينيد كه‌ بر حضور مردم‌ در صحنه‌هاي‌ سياسي‌ تأكيد مي‌كردند. مردم‌ بايد كشور ايران‌ را متعلق‌ به‌ خودشان‌ بدانند. سرنوشت‌ اين‌ ملت‌ و كشور، دست‌ يكايك‌ شماست‌. عظمت‌ و عزت‌ دادن‌ به‌ اين‌ كشور، ممكن‌ مي‌شود؛ وقتي‌كه‌ شما بخواهيد. استقلال‌ اين‌ كشور، حتمي‌ و ريشه‌دار مي‌شود؛ وقتي‌كه‌ مردم‌ بخواهند و در صحنه‌هاي‌ سياسي‌ حضور داشته‌ باشند و از انقلاب‌ كناره‌ نگيرند و بدانند كه‌ چه‌مي‌كنند و چرا مي‌كنند و به‌ چه‌ عزم‌ و نيتي‌ انجام‌ مي‌دهند.

حضور مردم‌، زنده‌كننده‌ي‌ فضاي‌ زندگي‌ در يك‌ كشور است‌. وقتي‌ مردم‌ در سياست‌ دخالت‌ نكنند و نسبت‌ به‌ اوضاع‌ سياسي‌ اظهارنظر و دلسوزي‌ ننمايند و ندانند كه‌ چه‌كسي‌ آمد و رفت‌ و چه‌ كسي‌ مسؤوليت‌ پيدا كرد و ندانند كه‌ با چه‌ كسي‌ مبارزه‌ مي‌كنيم‌ و به‌ كدام‌ سمت‌ مي‌رويم‌، كشور پيش‌ نخواهد رفت‌. همه‌ بايد به‌ مسؤولان‌ كشور كمك‌ كنند. گذشت‌ آن‌ روزي‌ كه‌ كشور متعلق‌ به‌ يك‌عده‌ و خانواده‌ي‌ خاصي‌ بود و مردم‌ هم‌ آن‌ را باور كرده‌ بودند. گذشت‌ آن‌ وقتي‌ كه‌ مردم‌ از امور كشور بيگانه‌ باشند و به‌ آنها ارتباطي‌ نداشته‌ باشد.

امروز، همه‌ي‌ امور كشور، به‌ همه‌ي‌ مردم‌ در شهرهاي‌ دور دست‌ و روستاهاي‌ دورافتاده‌ و عشاير و چادرنشين‌ها و مردم‌ شهرهاي‌ بزرگ‌ مربوط است‌. اقتصاد كشور هم‌ به‌وسيله‌ي‌ مردم‌ و با پشتيباني‌ آنها بايد زنده‌ و فعال‌ بشود. سياست‌ و استقلال‌ و حضور در صحنه‌ي‌ بين‌المللي‌ و مبارزه‌ با استكبار جهاني‌ هم‌ بايد به‌ وسيله‌ي‌ مردم‌ و با علم‌ و آگاهي‌ آنها انجام‌ بشود و به‌ همين‌ خاطر است‌ كه‌ گويندگان‌ و صداوسيما و ارتباطات‌ عمومي‌ و رسانه‌هاي‌ جمعي‌ و روزنامه‌ها و همه‌ي‌ كساني‌ كه‌ با مردم‌ سر و كار دارند، موظفند مردم‌ را نسبت‌ به‌ مسايل‌ مهم‌ كشور و انقلاب‌ و آنچه‌ كه‌ بر انقلاب‌ و مسير آن‌ مي‌گذرد و دشمني‌هايي‌ كه‌ مي‌شود و نفوذي‌هاي‌ داخلي‌ آن‌ دشمن‌ها، آگاه‌ و روشن‌ كنند. بايد مردم‌ همه‌ي‌ مسايل‌ مهم‌ كشور را بدانند.

آئین عزاداری سنتی بوشهر

مراسم سنج ودمام

مراسم سنج و دمام از قدیم هر اتفاق مهمی که رخ می داده، اول سنج و دمام نواخته می شده تا آن خبر به سمع مردم رسانده شود. مثلاً ایام عزاداری یا موقعی که می خواستند لنجی تازه را به آب بیندازند یا زمانی که کسی فوت می کرد و می خواستند مردم را برای تشییع جنازه خبر کنند از سنج و دمام استفاده می کردند. معمولا تعداد دمام ها 7 عدد می باشد که 4 تای آنها دمام معمولی است و 2 تای آن که از دمام معمولی بزرگتر است و غمبر نامیده می شود و یکی هم که اندازه آن هم از غمبر و هم دمام معمولی کوچکتر است و و اشکون نام دارد. حتی بند هایی هم که زیر چمبر دمام رد می شود نیز در هر طرف معمولا 7 تا است و این نشان گر مقدس بودن عدد 7 در میان مردم این مناطق است. تعداد سنج ها نیز معمولا بین 5 تا 7 عدد است و یک بوق که از جنس شاخ یک نوع گوزن است و رهبری گروه سنج و دمام را بر عهده دارد. ولی در شب 28 صفر این تعداد به دوبرابر افزایش می یابد. یعنی یک گروه سنج و دمام 7 تایی از یک طرف و یک گروه از طرف دیگر شروع به نواختن می کنند تا به هم برسند و به این دو گروه دمام دو بُرده می گویند. ( به نیت رحلت حضرت رسول (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع)).

مراسم سینه زنی بوشهری

این مراسم مذهبی شیعی با نوحه خوانی شخصی که به عنوان پیشخوان یا سرخوان شناخته شده آغاز می گردد.در ابتدای مراسم خردسالان جوانان و دست اندر کاران مسجد گرد پیشخوان در وسط محل برگزاری مراسم حلقه ای دایره شکل تشکیل میدهند که به آن بر می گویند. در مراسم سینه زنی عده ای مسئول ساختن و کنترل برها می باشند که آنان را بر ساز یا سینه گردان می نامند.شرکت کنندگان برای رعایت نظم و ایجاد فاصله در بر با دست چپ قسمت راست کمر همدیگر را می گیرند و با دست راست سینه می زنند.سینه زن ها همراه با حرکت موزون پا گرد پیش خوان می چرخند و با همسرایی در جواب نوحه ی پیش خوان او را همراهی می کنند معمولا در هنگام همخوانی سینه زده نمی شود.حلقه ی سینه زنی رفته رفته با شرکت سینه زنان دیگر گسترش میابد تا جایی که باید میان این بر برای سینه زنان جدید بر دیگری ساخته شود.بدین ترتیب تا آخر مراسم بر ساز افزایش تدریجی سینه زن ها را با ایجاد بر اداره کرده و برای تشکیل بر تازه به جز سینه زن های ماهر محل از افراد سرشناس و سینه زنان معتبری که از محله های دیگر برای عزاداری امده اند نیز با در نظر گرفتن شرایط سنی آنها استفاده می کند.

حضرت ابراهیم(ع) و گذر او از قتلگاه امام(ع)

هنگامی كه گذر حضرت ابراهیم(ع) به كربلا افتاد و به قتلگاه امام حسین(ع) رسید اسبش به رو درآمد. آن حضرت از بالای اسب بر زمین افتاد، سرش شكست و خون جاری شد. زبان به استغفار گشود و گفت: پروردگارا، آیا از من گناهی صادر شده است؟


جبرئیل نازل شد و گفت: گناهی از تو سر نزده بلكه در این مكان سبط خاتم انبیاء   شهید خواهد شد و خون تو به موافقت خون او جاری گردید.

حضرت ابراهیم گفت: قاتل او كه خواهد بود؟

گفت: آن كسی است كه اهل آسمان‌ها و زمین او را لعنت خواهند كرد.

 

منبع : بحارالانوار ، ج44 ،ص243