إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ

افسوس که مرغ نغمه خوان عشق چه آرام وبی صدا از نوا ایستاد وغریبانه غروب کرد.

            تشیــع پیکر روانشاد اســتاد بزرگ نوحه ســـرایی ،پیرغــلام اهلبیت عصــــــــمت و طهــارت عبدالحسین خرمایی پور ؛ روز سه شنبه  91/10/19  با شکوه و با عظمت خاصی برگزار شد .این غم جانگزا را به بازماندگان ،دوستان و عزیزان و کسانی که در دستگاه سینه زنی سنتی بوشهری هستندتسلیت عرض می کنیم .


 تشیع پیکر آن عزیز  زنده یاد از مسجد دهدشتی تا جایگاه ابدیش با حضور پر شور مردم بوشهر 

 

نوحه ای مسلمانان زنو وقت عزا شد به مناسبت وفات حضرت پیامبر(ص) با نوای مرحوم خرمایی پور بهمراه آقایان حاج عبدالحمید دشتی فرد (ناخدا) و محمود موجی

دانلود :نوای مرحوم خرمایی پور بهمراه آقایان حاج عبدالحمید دشتی فرد (ناخدا) و محمود موجی


پیام تسلیت به مناسبت 28 صفر

بدینوسیله به مناسبت فرا رسیدن رحلت جانگداز پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی(ص) و شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا(ع) را به ساحت حضرت مهدی آن منتقم خون آقا ابا عبدالله الحسین (ع) تسلیت عرض می نماییم.



قال رَسُولُ اللّهِ - صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ - : لا تُضَيِّعُوا صَلاتَكُمْ، فَإنَّ مَنْ ضَيَّعَ صَلاتَهُ، حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ، وَ كانَ حَقّاً عَلي اللّهِ أنْ يُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقينَ.

«وسائل الشّيعة، ج 4، ص 30»

رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: نماز را سبك و ناچيز مشماريد، هر كس نسبت به نمازش بي اعتنا باشد و آنرا سبك و ضايع گرداند همنشين قارون و هامان خواهد گشت و حقّ خداوند است كه او را همراه منافقين در آتش داخل نمايد.




 قال رَسُولُ اللّهِ - صلي الله عليه وآله - : مَنْ مَشي إلي مَسْجِد مِنْ مَساجِدِ اللّهِ، فَلَهُ بِكُّلِ خُطْوَة خَطاها حَتّي يَرْجِعَ إلي مَنْزِلِهِ، عَشْرُ حَسَنات، وَ مَحي عَنْهُ عَشْرُ سَيِّئات، وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجات.

«وسائل الشّيعة، ج 5، ص 201»

رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: هر كس قدمي به سوي يكي از مساجد خداوند بردارد، براي هر قدم ثواب ده حسنه مي باشد تا برگردد به منزل خود، و ده خطا از لغزش هايش پاك مي شود، همچنين در پيشگاه خداوند ده درجه ترفيع مي يابد.

خادم الحسین

بدون شرح : با عرض پوزش از بزرگان دستگاه مراسم عزاداری بوشهری

- قابل توجه بعضی از دوستان در شهرستان  آبادان


حاج مصطفی گراشی:

سینه زنی بوشهری، کامل ترین نوع عزاداری است.

پژوهشگران عرصه آیین ها، آواها و نواهای مذهبی می گویند: سینه زنی بوشهری كه همراه با شورآفرینی و نوحه است، نوعی آیین حزن انگیز و منحصر به فرد و ابداعی است كه تقلید و تكرار در آن جایی ندارد.


هیچ مشتاق اباعبدالله الحسین(ع) را نمی یابی كه هنگام نمایش آیین های سینه زنی از تلویزیون، چشم انتظار دیدن آیین سینه زنی بوشهری ها نباشد.

لحن های نوحه خوانان،حركات دسته جمعی و هماهنگ و شعرهای بوشهری ها در ذهن و زبان دیگر سوگواران امام حسین(ع) در جای جای ایران رخنه كرده است.

عزاداری ماه محرم برای مردم بوشهر نه عادت بلكه یك فرهنگ است كه از كودكی در ذهن و زبان و سینه آنها ریشه می دواند و تا پایان عمر همراه و همرازشان می ماند.

عزاداری سالار آزادگان جهان برای مردم بوشهر نه یك عادت بلكه یك سنت است، سنتی كه مظهر وحدت و نماد هویت ملی و مذهبی آنهاست و وقتی این شهر در آستانه محرم قرار می گیرد، كودك وپیرش می كوشند تا بیش از پیش و گرم تر از همیشه بر سینه بزنند.

چون محرم می رسد، هم تراز با شعاع آفتاب ظهر عاشورا، حلقه می گیرند و در آیین اشك ریزان حسینی، صفوف برادری و برابری خویش را محكم می كنند.

محرم كه می آید نوحه در هر كوی و برزن استان بوشهر شنیده می شود نوحه هایی پرسوز و گداز كه از كانون دل نوحه سرا برخاسته و بر دل سوگواران پیشوای سوم شیعیان جهان می نشیند.

مداحان بوشهری نقش ارزنده ای در روایت حماسه بزرگ عاشورا و انتقال آن به نسل های امروزی داشته اند كه می توان از مرحوم جهانبخش كردی زاده (بخشو)، عبدالحمید دشتی فرد (ناخدا) و مصطفی گراشی یاد كرد و از شاعرانی چون مرحوم سید جواد عین الملك، سید محمد هاشمی فرد (ساجد) و محمود موجی نام برد.

شاعران و مداحان این دیار قرن هاست كه با سروده ها و نوای توحیدی خود پیام و خاطره نهضت عاشورا را در اذهان زنده نگه داشته اند.

در عزاداری مردم بوشهر به واقعه بزرگ كربلا از زاویه های گوناگون پرداخت شده و در آنها حماسه دشت نینوا، مظلومیت اهل بیت (ع) و قساوت یزید و یزیدیان به زیبایی هر چه تمام تر عرضه شده است.

بوشهر یكی از مهم ترین كانون های عزاداری عاشورای حسینی در ایران محسوب می شود و همه ساله پذیرای گردشگران بسیاری از اقصی نقاط ایران در ماه های محرم و صفر است.

سینه زنی سنتی بوشهر برای همگان شناخته شده است، دسته های سینه زنی از دایره های متفاوتی تشكیل شده و سبك و سیاق خاص خودش را دارد، طوری كه از دور كُند آغاز می شود و به دور تند پایان می یابد.

نوحه هایی كه در آیین عزاداری خوانده می شود باید با حركات دست و پا همخوانی داشته باشد، از این رو افراد مجرب، حلقه هایی درونی دسته های سینه زنی را تشكیل داده كه شكلی منحصر به فرد دارد و بیشتر از اشعار غزل و دستگاه چهارگاه در نوحه بوشهری استفاده می شود.

سینه زنی بوشهری در پایان آیینی دارد كه برخی آن را ˈیزلهˈ یا ˈحیدریˈ می نامند و دارای ریتم تندی است و جوانان با شركت در آن، احساسات خود را به نمایش می گذارند.

در این مراسم، افراد با گرفتن كمر یكدیگر،همگی در یك ستون قرار گرفته و سعی می كنند حركاتی شورانگیز داشته باشند.

مراسم سینه زنی در بوشهر بر عكس همه شهرهای ایران كه در آن مردم به صورت دسته جمعی در خیابان ها حضور دارند، بیشتر در حسینیه ها و مساجد متمركز است.

معاون اداره كل تبلیغات اسلامی استان بوشهر گفت:استان بوشهردرزمینه فرهگ عزاداری نام های بزرگی را در خود جا داده نام هایی كه هر كدام به تنهایی برای زنده نگه داشتن یك فرهنگ كافی است و از این بابت شاید كمتر شهری را بتوان سراغ گرفت كه چون بوشهر چنین مستعد و پرآوازه باشد.

عبدالله رئیسی در گفت و گو با ایرنا افزود: نوحه خوانی و سینه زنی بوشهر به طور كامل ابداعی و منحصر به فرد است و هیچ بخشی از مراسم عزاداری این استان تكراری و تقلیدی نیست.

وی گفت:پیشینه نوحه سرایی بوشهربه 100 سال پیش بازمی گرددزمانی كه ناخدا عباس دریانورد نوحه می سرود برایش آهنگ می ساخت و آن را اجرا می كرد.


رئیسی اضافه كرد:نوحه سرایان آن دوره سعی می كردند در نوحه ها از اشعاری ساده و روان بهره گیرند كه به طور معمول خود شاعر و نوا ساز آن بودند گاه بداهه نیز می خواندند و اشعار نوحه ها بیشتر در قالب قصیده،غزل و مثنوی است.

وی اضافه كرد:عزاداری مردم استان بوشهر بسیار تاثیرگذار، جذاب، پرشور و جوشش است و این سبك فقط بوشهری و به نام بوشهر نیز در سراسر جهان شناخته شده و اجرا می شود.

رئیسی گفت:دركنار پیرغلامان دیروز باید از اكنون به فكر نوغلامان حسینی در استان بود و با فراهم كردن زمینه لازم برای آنان بتوانیم جانشینان خوبی برای نوحه سرایان گذشته تربیت كنیم.

وی افزود:در صورت تربیت، پرورش، تحسین و تشویق این نوغلامان حسینی است كه می توان گفت پیرغلامان ما در مكتب خویش كه همان مكتب عاشوراست شاگرد پروری كرده اند و نسل جدید شیعی را آماده به دست گرفتن این علم و پرچم و ادامه این راه كرده اند.

یك پژوهشگر آواها و نواهای بوشهری نیز در كتاب اهل ماتم (آواها و آیین های سوگواری در بوشهر ) نوشته است:نخستین مدارك مكتوب در باره سینه زنی و عزاداری در استان بوشهر به دوره زندیه باز می گردد.

محسن شریفیان افزوده است : سفرنامه نویسانی چون ˈكارستن نیبورˈ به این امر اشاره می كنند اما از چگونگی آن اطلاعی به دست نمی دهند.

وی اضافه كرد: بیشتر كارشناسان محلی معتقدند شكل كنونی سینه زنی و نوحه سنتی بوشهر به دوره قاجاریه بر می گردد.

شریفیان افزود: در زمان حكومت رضا شاه، بوشهری ها هم مانند دیگر مناطق ایران برای برگزاری علنی مراسم نوحه خوانی و سینه زنی با مشكل مواجه بودند و به همین علت در دوره رضا خان نوحه خوانی تحولی نیافت.

وی اضافه كرد: اما پس از شهریور 1320 هجری شمسی مراسم مذهبی و نوحه خوانی شوری دوباره یافت و نوحه سرایان فرصتی یافتند تا باز ارادتمندان معصومان (ع) را گرد هم آورند.

شریفیان ادامه داد: كارشناسان معتقدند با اوج گرفتن كار خوش صدا ترین نوحه خوان بوشهری جهانبخش كردی زاده معروف به ˈبخشوˈ فصل جدیدی در نوحه سرایی بوشهر آغاز شد، طنین صدای بخشو علاقه مندانی در دیگر نقاط كشور نیز یافت و آنان را به بوشهر كشاند.

وی گفت: نوحه خوانی با پیروزی انقلاب اسلامی و سپس دوره دفاع مقدس با موضوعاتی مانند شهادت تطابق یافت.

شریفیان معتقد است: در این دوران حس بداهه خوانی از نوحه خوانی گرفته شد زیرا نوحه خوانان كمتر در نوحه سرایی دخالت داشتند البته در آن زمان تعداد نوحه های واحد در مقایسه با دیگر نوحه ها افزایش یافت.

وی افزود: مصطفی گراشی، جعفر دریایی نژاد، عبدالحمید دشتی فرد، ابراهیم ملاح زاده، امیر كردی زاده و اسماعیل ایران دوست از جمله نوحه خوانان و سید جواد عین الملك، محمد فتوت و عبدالحسین خرمایی از آهنگسازان نوحه درآن زمان هستند.

یكی از مداحان بوشهر گفت: چون سبك سینه زنی و عزاداری بوشهر سبكی تاثیرگذار بوده است، هم اینك 10استان كشور از این سبك عزاداری تقلید می كنند.

مصطفی گراشی افزود: مداحی و نوحه خوانی در نظر مردم از كارهای مقدسی است كه همه افكار مردم را متوجه این موضوع می كند پس وظیفه مداحان به روز شدن است.

وی اضافه كرد: پویایی سنت نوحه خوانی به این است كه متولیان آن بتوانند ضمن شرح وقایع صحیح تاریخی اهل بیت (ع) با مسائل زمان خود ارتباط برقرار و دغدغه های دینی و اعتقادی و روز مردم را مطابق با سیره اهل بیت مطرح كنند.

گراشی در باره نوآوری دراشعار و حتی سبك سینه زنی بوشهر گفت: این سبك سینه زنی و اصول آن به هیچ عنوان قابل تغییر نیست ولی می توانیم در ادامه حركتی كه از سال 60مداحان و نوحه خوانان برای نوآوری و در ارائه مفاهیم نوحه به كار بستند دنبال كنیم.

گراشی افزود: تا سال 60همه نوحه های واحد فقط با سه آهنگ جنگ نامه، بحر طویل و بحر طویل با نثر منظم خوانده می شد كه براساس نظر كارشناسان این فن به این نتیجه رسیدیم كه می توانیم آهنگ های جدید همراه با اشعار جدید با استفاده از ملودی منطقه مثل دستگاه دشتی و همایون در این قسمت از سینه زنی استفاده كنیم كه مورد استقبال نیز قرار گرفت.

وی بیان كرد: رعایت اصول سنت و سپس استفاده از ملودی خاص منطقه توسط مداحان ضروری است.

یكی از شاعران و نوحه سراهای بوشهری گفت: نوحه سرایان استان بوشهر به خاطر موقعیت جغرافیایی كه در آن زندگی می كنند بیشتر به دنبال ارائه اشعار حماسی هستند و كمتر به سراغ بخش عاطفی مصائب رفته بر ائمه می روند.

محمود موجی افزود: در نوحه های جدید شاعران تحت تاثیر نوحه های متداول كشور بخش عاطفی شعرشان را پر رنگ كرده اند.

وی اظهار كرد: شعرهایی كه در نوحه ها استفاده می شود بسته به كاربردشان تفاوت هایی دارند چنان كه اشعار نوحه هایی كه پیش از ˈواحدˈ خوانده می شود ابیات بلند تری دارند هر چه قدر كه نوحه ها به اوج می رسند، ابیات كوتاهتر می شوند.

یكی از آهنگسازان بوشهری نیز تنوع در گام ریتم و وزن را از ویژگی های بارز نوحه های بوشهر ذكر كرد و گفت: نوحه ها در دستگاه های مختلف از جمله شور، ماهور، اصفهان و گوشه متعلقات آنها آهنگسازی می شوند.

اكبر ابراهیمی افزود: آهنگسازان نوحه ها با وجود این كه تحصیلات دانشگاهی ندارند آهنگ هایی قابل توجه ساخته اند كه اشكال فنی ندارند و یادآور این مثل هستند كه هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

وی بیان كرد: آهنگسازان نوحه ها با عشق و ارادت به امام حسین (ع)آهنگ ساخته اند و به همین علت ملودی هایشان دلنشین و گوش نواز است.

ابراهیمی گفت: آهنگ های جدید از نظر آهنگسازی متنوع تر و زیباتر شده اند ولی نوحه های قدیمی همچنان بهتر و دلنشین تر از نوحه های جدید هستند.

وی اظهار كرد: موسیقی سوگواری در بوشهر از نظر تنوع و كثرت ملودی بخش اعظم موسیقی كشور را شامل می شود.

ابراهیمی گفت: مراسم سینه زنی همراه با آواز نوحه كه خود نوعی ملودرام غم انگیز است، تحقق می یابد و سینه زنی بدون حضور نوحه خوان غیر ممكن و نامفهوم است.

وی اضافه كرد: سینه زنی در بوشهر به صورت دایره وار انجام می شود در این دایره هركس با دست چپ كمربند همراه طرف چپ خود را گرفته با دست راست طبق یك ضابطه مشخص و ریتم معین به سینه می زند این دایره كه به وسیله نوحه خوان اول كه ˈپیش خوانˈ نامیده می شود، هدایت و به تدریج انبوه شده، دایره های بزرگ تر را تشكیل می دهد در اصطلاح محلی این صف های عزاداری را ˈ بر Borˈ و سازنده و ناظم آن را برساز می نامند.

  حوت نیوز: عزاداری محلی بوشهر، سالهاست جای خود را در کشور باز کرده است. امروزه همه شبکه های رادیویی و تلویزیونی کشور ساعاتی از برنامه های خود را در ایام محرم و صفر به این سبک عزاداری اختصاص می دهند. در این بین نقش مداحان و ذاکران اباعبداله در این مراسم پرشور، نقش اصلی و بارز است. 
در دهه دوّم ماه محرم، در گفتگو با حاج مصطفی گراشی مداح سرشناس و باسابقه استان از عاشورا و محرم و لذّت های معنوی این شور حسینی پرسیدیم. گراشی با صراحت می گوید: شور و شوق پس از نوحه خوانی برای امام حسین(ع) وصف شدنی نیست. گفتگوی لیان با این مداح اهل بیت که به مناسبت مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان در محرم امسال انجام شده را تقدیم حضورتان می کنیم.
لیان: لطفاً در ابتدای این گفتگو خودتان را معرفی نمایید؟
مصطفی گراشی هستم. متولد سال 1336 بوشهر (کوی دهدشتی). تحصیلات فوق دیپلم علوم انسانی. شغلم هم آزاد است و دارای واحد پارچه فروشی هستم. در حال حاضر به همین مناسبت به عنوان رئیس مجمع امور صنفی شهرستان بوشهر مشغول فعالیت می باشم.
لیان: مداحی را از چه سالی آغاز کردید و انگیزه شما برای ورود به این عرصه چه بود؟
مداحی را به طور رسمی از سال 1349 در مسجد غریب کوی بهبهانی در روز 27 صفر آغاز و از سال 1350 رسماً به عنوان مداح (نوحه خوان) مسجد توحید شروع کردم. در سال 1352 به پیشنهاد مرحوم جهانبخش کردی زاده (بخشو) همزمان با مسجد توحید به مداح و نوحه خوان مسجد صاحب الزمان کوی جبری (محله خرمائیها) معرفی شدم. تا سال 1356 که متأسفانه مرحوم کردی زاده فوت نمودند، رسماً به عنوان مداح (نوحه خوان) مسجد دهدشتی خدمت می کنم و تاکنون افتخار خدمتگزاری و نوکری حضرت سیدالشهداء را دارم و انگیزه ورود بنده به جرگه مداحان، تنها عشق به اهل بیت خصوصاً خامس آل عبا حضرت اباعبداله الحسین(ع) بوده و هست.
لیان: مشوقین شما در عرصه مداحی چه کسانی بودند؟
مشوقین اینجانب در امر مداحی و نوحه خوانی ابتدا خانواده ام و سپس اهالی خوب و دوست داشتنی محله دهدشتی بودند . خصوصاً  مرحوم حاج یوسف فرهادی که حقاً  بنده را  همواره در  این راه تشویق  می کرد.
لیان: در انتخاب اشعار برای نوحه چه شعرهایی را انتخاب می کنید منظورم این است که بیشتر از چه شاعرانی بهره می گیرید؟
همواره از بدو ورودم به مداحی تلاش می کردم از شعرهایی استفاده کنم، که بتوانم شأن و منزلت اهل بیت را رعایت نمایم. خصوصاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی که کاملاً فضای مساجد و محافل مذهبی تفاوت قابل توجهی کرد. سعی بنده و همه عزیزانی که در این عرصه تلاش می نمودند این بود که شعرهایی را به عنوان نوحه و اشعار مذهبی انتخاب نماییم که با حقیقت عاشورا و حضور جوانان مسلمان و انقلابی در مساجد در تناقض نباشد و همه سعی ما بر این است. در حال حاضر هم از شعر بهترین شاعران عاشورایی و عاشقان اهل بیت استفاده نمایم.
لیان: تا آنجا که خبر دارم شما فقط سبک سینه زنی سنتی بوشهری را دنبال می کنید؟ آیا این درست است؟
بنده اعتقاد دارم که از سنت های بسیار پویا و کامل، مراسم عزاداری بوشهر می باشد. بنده هم نوحه خوانی و سینه زنی سنتی را دنبال می کنم و همه سعی خودم را در جهت پویایی هر چه بیشتر این سبک عزاداری بسته ام.
لیان: این همت و تلاش شما چه علّتی دارد؟
چون به این سبک عزاداری اعتقاد دارم.
لیان: در طول سال هایی که برای امام حسین(ع) نوحه خوانده اید، کدام شعر و نوحه را بیشتر دوست دارید؟
همه شعرهایی را که در نوحه خوانی انتخاب نموده ام، در زمان خاص خودش دوست دارم. امّا نوحه واحد (می رود شهزاده اکبر سوی میدان بهر دین) که واقعه میدان رفتن حضرت علی اکبر را تشریح می نماید و همچنین واحد (کهکشان کاروان عاشقان دل غمین) که شرح ماجرای ورود اهل بیت در اربعین به کربلا را توصیف می نماید، بیشتر بنده را تحت تأثیر قرار می دهد.
لیان: سینه زنی سنتی کنونی را در مقایسه با شیوه های جدید عزاداری چگونه می بینید؟
طبیعی است که بنده می بایستی از سبک سینه زنی و عزاداری سنتی دفاع کنم. ولی اجازه بدهید نتیجه بررسی همه جانبه مرکز نغمات آئینی صدا و سیمای کشور را در رابطه با تأثیرگذاری سینه زنی سنتی را در کشور خدمتتان اعلام کنم. در زمانی که در جلسات اولیه برگزاری همایش پیر غلامان حضرت اباعبدالله الحسین شرکت می کردیم که از مدیرکل محترم مرکز نغمات آئینی صدا و سیما (آقای صابر دهقان) سئوال شد که چگونه بوشهر را برای برگزاری چنین همایشی انتخاب کردید؟ در حالی که تعداد زیادی از استانها کاندید برگزاری این همایش بوده اند؟ ایشان در پاسخ اعلام کرد، چون سبک سینه زنی و عزاداری بوشهر سبکی تأثیرگذار بوده در حال حاضر حداقل یازده استان از این سبک عزاداری تقلید می کنند، لذا این استان را برای برگزاری همایش مداحان بزرگ کشور انتخاب کردیم. در حال حاضر تعداد زیادی از استان ها در زمان سینه زنی، از سبک واحد بوشهری، استفاده می کنند، و مستمعین خود را به فیض می رسانند.
لیان: فکر نمی کنید باید اشعار جدید متناسب با دغدغه های روز هم در نوحه خوانی ها مدنظر قرار گیرد؟
اصلاً چون مداحی و نوحه خوانی در نظر مردم از کارهای مقدس بشمار می رود و همه افکار مردم را متوجه این موضوع می کند، لذا وظیفه مداحان به روز شدن است. پویایی این سنت به این خواهد بود که متولیان آن بتوانند ضمن شرح وقایع صحیح تاریخی اهل بیت با مسائل زمان خود ارتباط برقرار نموده و دغدغه های دینی و اعتقادی و روز مردم را با مقایسه با سیره اهل بیت مطرح کنند.
لیان: چقدر دنبال نوآوری در اشعار و حتی سبک اجرا هستید؟
توجه بفرمایید که سبک سینه زنی بوشهر و اصول آن به هیچ عنوان قابل تغییر نیست. منتهی می توانم در ادامه حرکتی که از سال 1360 همه عزیزان مداح و نوحه خوانان به جهت نوآوری و در ارائه مفاهیم نوحه بکار بستند، دنبال نماییم. البته به این معنی نیست که پیشکسوتان و مداحان و نوحه خوانان قبل از ما نوآوری نداشتند! بلکه تغییر عمده و قابل توجه که از سال 1360 در نوحه ها صورت گرفت این بود که تا آن تاریخ همه نوحه های واحد فقط با 3 آهنگ جنگ نامه، بحر طویل، و بحر طویل با نثر منظم خوانده می شد که در جلسات کارشناسی که در آن زمان با اساتید فن از جمله مرحوم سید جواد عین الملک و آقای حسین خرمایی و دیگران داشتیم به این نتیجه رسیدیم که می توانم آهنگ های جدید همراه با اشعار جدید با استفاده از ملودی منطقه، مثل دستگاه دشتی و همایون در این قسمت از سینه زنی استفاده کنیم که الحمداله این ایده جواب مثبت داد و مورد استقبال عموم قرار گرفت و تا امروز هم که این حرکت ادامه دارد. البته بنده در این راستا توصیه ای به همه عزیزان و برادران خودم که در این رابطه تلاش می کنند دارم و آن هم ابتدا رعایت اصول سنت و سپس استفاده از ملودی خاص منطقه است و این عزیزان می توانند در این رابطه از نظرات اساتید فن استفاده نمایند.
لیان: به نظر شما جایگاه جوانان در این گونه عزاداری ها چیست؟ بعضی ها معتقدند در سینه زنی سنتی عرصه برای حضور جوانان کمتر فراهم است؟ شما چقدر این حرف را قبول دارید؟


در رابطه با جایگاه جوانان باید عرض کنم که امروز خوشبختانه در بالاترین ظرفیت ممکن از مداحی و نوحه خوانی جوانان در مساجد استفاده می شود. خوب بیاد دارم حتی در دهه 60 و بعضاً 70 معمولاً هر کدام از آقایان مداح و نوحه خوان حداقل 3 و یا دو مجلس را اداره می کردند که امروز شاهدیم اکثر عزیزان مداح فقط در یک مسجد یا حسینیه خدمت می کنند و مکان های دیگر را به جوان ترها دیگر تحویل داده اند.

امّا این که گفته شود که در سینه زنی سنتی عرصه برای حضور جوانان، کمتر فراهم است این را قبول ندارم. باید به این شکل عنوان کنم که هر جوان عزیزی که بتواند در این عرصه قدم بردارد، بدون شک از او استفاده خواهد شد. ولی انتخاب مداح به عهده هیأت امناء مساجد و یا بانیان محترم حسینیه ها و تکایا است یا دیگران! عزیزان علاقه مند همه تلاش خود را به جهت فراگیری اصول مداحی و نوحه خوانی سنتی و همزمان با فراگیری متون تاریخی با استفاده از مقاتل معتبر و همچنین بهره گیری از تئوری علم موسیقی بکار گیرند. مطمئن باشند که فرصت به این عزیزان هم خواهد رسید.

لیان: برای به روزرسانی مداحان بوشهری به ویژه نوحه خوانان سبک سنتی آیا جلسات یا محافل ویژه مداحان وجود دارد؟
بسیار خوشحالم که تشکیل بنیاد دعبل خزاعی در کشور و افتتاح دفتر آن در استان بوشهر، عامل تجمع و تشکیل جلسات و گردهمایی علاقه مندان این وادی شد. در این سالها کلاسها و جلسات بسیار خوبی تشکیل شده خصوصاً در سال جاری، بعد از ماه مبارک رمضان و با همت بنیاد دعبل خزاعی و سازمان بسیج مداحان همه هفته جلسات پرباری را داشتیم بد نیست بدانید این جلسات با حضور حداقل 100 نفر تشکیل می شوند.
لیان: اجازه بدهید چند سئوال خصوصی بپرسم. تأثیر نوحه خوانی و مداحی برای سیدالشهداء در زندگی شخصی شما چگونه بوده است؟
تلاش کرده ام بتوانم ابتدا آنچه که می گویم و اعتقاد دارم در خودم مؤثر واقع شود. وقتی توانستم این تأثیر را در خودم ایجاد کنم، بدون شک می توانم در دیگران هم مؤثر واقع شود. امّا تا چه اندازه توانسته ام در این وظیفه موفقیت کسب کنم. قضاوت به عهده دیگران است.
لیان: از خانواده شما افرادی هم دنباله رو شما بوده اند؟
خداوند را شاکرم که پدر و مادر و خانواده ام، من از بدو تولد با عشق به اسلام و مکتب تعالی بخش اهل بیت تربیت کردند. الحمداله فرزندانم خصوصاً دو پسر عزیزم امروز با بهره گیری از مکتب اسلام و اهل بیت عشق و ارادت خود را در مداحی و نوحه خوانی به منصه ظهور رسانده و در این ارتباط تلاش های خوبی را شروع کرده اند که امیدوارم در این راه بتوانند موفقیت کسب نمایند.
لیان: بیشتر در چه جاهایی مداحی می کنید؟
در حال حاضر در مسجد دهدشتی بوشهر مشغول انجام وظیفه هستم و بنا به مناسبت و موقعیت در جاهایی که فرصت فراهم شود و توسط دوستان و بزرگواران این وظیفه به بنده واگذار شود مداحی می کنم. تا امسال علاوه بر مسجد دهدشتی در مسجد حاج محمدعلی سنگی هم مداحی و نوحه خوانی می کردم که الحمداله این وظیفه را از امسال به یکی از جوانان عزیز و بااستعداد بنام آقای پاژنگ واگذار نمودم. انشاءاله شاهد موفقیت روزافزون ایشان هم باشم.
لیان: آیا دوست دارید فرصتی فراهم شود تا در سایر شهرستان های استان و یا مراکز کشور نوحه سرایی داشته باشید؟
بنده از سال 1368 همواره در استان های فارس و خوزستان و بعضاً تهران در زمان های مختلف حضور یافته و نوحه سرایی کرده ام. در حال حاضر در تمامی شهرستان های استان بوشهر و فارس و خوزستان با استفاده از این سبک مداحی و نوحه خوانی مردم عزاداری می کنند.
لیان: به نظر شما رسانه ها به ویژه صدا و سیما چقدر در معرفی عزاداری محلی بوشهری به هموطنان ما موفق بوده اند؟
نقش صدا و سیما به عنوان رسانه ملی می تواند بیش از سایرین تأثیرگذار باشد در سال های اخیر صدا و سیما نقش نسبتاً مناسبی در معرفی این سنت به هموطنان عزیز داشته است. البته انتظار می رود این رسانه در این رابطه تلاش های بیشتری داشته باشد.
لیان: حس و حالی که پس از مداحی و عزاداری پیدا می کنید را می توانید برایمان وصف کنید؟
خیر! یک حس حس شخصی و درونی است.
لیان: اگر یک خواسته از امام حسین(ع) داشته باشید از ایشان چه چیزی می خواهید؟
آرزو می کنم انشاءاله به حق شفیعه روز جزا و حضرت اباعبدالله همه ما عاقبت بخیر شویم و بتوانیم از شفاعت آن امام همام بهره مند شویم.
لیان: به عنوان آخرین سئوال احساستان را در مورد این کلمات در حد یک جمله بیان کنید؟
محرم: ماه عشق و خون
امام حسین(ع): دُردانه حضرت زهرا(س)
شب عاشورا: شب عشق و ارادت ورزیدن به اهل بیت خصوصاً حضرت اباعبداله
سینه زنی بوشهری: کاملترین عزاداری
واحد: اوج عزاداری و سینه زنی
مداحی برای سیدالشهداء: عشق به اهل بیت(علیهم السلام)
بخشو: زیباترین صدای ماندگار تاریخ مداحی در بوشهر
عبدالحمید دشتی فرد (ناخدا): مداح اهل بیت
مسجد دهدشتی: مسجد بافضیلت و یکی از مساجد قدیمی شهر بوشهر


انتقاد چندی از دوستان در آبادان :

1- در آبادان پیرغلامان  و پیشکسوتان با اینکه احترام  آنها الزامی و وجود آنان مایه افتخارمی باشد ولی متاسفانه در بعضی از مساجد و حسینیه ها انگار بعضی از  این پیرغلامان این اماکن  را در قباله خود  می بینند وسهم الارث خود می دانند وبا استفاه از باندبازیها عزای امام حسین  (ع) را تا ابد در قبضه می کنند. با اینکه شاید کسی هم بهتر ازآنان پیدا شود. و بتواندتمامی اوج و فرود ها را با کیفیت تر و دلنشین تر بیان نماید.

2- متاسفانه درآبادان سبک سینه زنی ، غلط و اشتباه و بی معنی مداح اهل بیت ، البته ایشان باید ببخشند و از حضور ایشان پوزش می طلبم  باعث شده که تعدادی از دوستان فکر کنند واقعا صدای آنها خیلی قشنگ است و در مزاح دو بار در حمام منزل خوندن و مداح شدن بیایند یکسری از اراذل و اباش را  در اقصی نقاط شهر و شاید هم در کوچه و بازار  ( نه حسینیه است و نه مسجد ، با زدن یک خیمه کذایی )دور واطراف خود جمع کنند و بجای اقامه عزای امام حسین (ع)  انجام حرکات موزون و ایجاد جلب نظر نمایند تا حداقل طرف مقابلش وی را ببیند و  با وی ارتباط برقرار کنئد و بعد قرار ملاقات و ... این علامت منفی است که باعث می شود سنت سینه زنی با مشکل مواجه شود و دو دستگی ایجاد شود سینه زنی بوشهری - سینه زنی خرمشهری - سینه زنی شور- سینه زنی کربلایی و ...

3- در شهر آبادان خوشبختانه حسینیه هایی هم  هستند که واقعا در ترویج فرهنگ عاشورایی و ترویج مراسم سینه زنی سنتی طبق اصول و سنت بوشهر مراسم های خود را به نحواحسنت برگزار می کنند و به دل می نشیند بطور مثال حسینیه و حسینیه هایی هستند که مراسم خود را از 8  سال پیش شروع کرده اند و در فضای خیلی کم  که  چهار بر در این  مکان درست می شود  ولی چون مراسم طبق اصول و برنامه و سنت پیش می رود و هم بحث  احترام گذاری در بین خادمان وجود دارد و به چشم برادر  و دوست به یکدیگر   می نگرند مراسم خیلی عالی و حتی پر شور تر از مراسمات بوشهر برگزار می شود. 

4- حالا بیایید مکانهای بزرگ و با امکانات بالا پر از حاشیه ، تخریب افراد ، بی احترامی و فحاشی ، برای دمام زدن کتک کاری و  در بعضی از مکانها  سنج ودمام زدن دیگر بچه بازی شده در این شهر ( آبادان ) هرکسی یک پیت دستش میگیره د بزن و  در بعضی از حسینیه های هم مراسم عزای سالار دین امام حسین (ع) فامیلی و دوست و همسایه گری شده حالا بماند  شاید هم کسی باشد  با این سنت آشنا باشد  و با آن بزرگ شده باشد. 

و...

.

.

.


در پایان از تمامی پیشکسوتان و بزرگان و پیرغلامان و مداحان اهلبیت شهرستان آبادان پوزش می طلبم و معذرت خواهی میکنم . اگر جسارتی یا بی احترامی شده است مرا عفو نمایند.

این انتقادات نظراتی بوده که بعضی ازدوستان درآبادان برای بنده ارسال نموده اند.



امام حسین و زیارت أربعین

 امام حسین و زیارت أربعیننويسنده: آیت الله جوادی آملی
سرّ تکریم سالار شهیدان را در زیارت أربعین آن حضرت از زبان امام صادق (سلام الله علیه) می توان فهمید که چرا همة ما در پیشگاه سالار شهیدان اینقدر عرض ادب می کنیم ، البته باید بیش از این عرض ارادت کنیم.
فَأعذَرَتِ الدُّعاء ، یعنی در دعوت کردن راه عذر دیگران را بسته است وَ مَنَحَ النُّصح ، نصیحت کرد ،‌ موعظه کرد. آنجا که برهان لازم بود دلیل اقامه کرد، آنجا که پند لازم بود موعظت داد لیکن وقتی دید پند و موعظه اثر نمی کند، خون خود را اهدا فرمود.
وجود مبارک امام ششم رئیس مذهب ما فرمود: روز أربعین که شد حسین بن علی بن أبیطالب را زیارت بکنید. هنگامی که ‌آفتاب بر‌ آمد دو رکعت نماز زیارت می خوانید ، این زیارتنامه را می خوانید ، بعد دو رکعت نماز زیارت می خوانید و حاجت های خود را از ذات أقدس إله مسئلت می کنید .
در آن زیارت عرض می کنید : خدایا ! حسین بن علی بن أبیطالب وارث همة انبیاء است . اُورَثتَهُ مَوارِیثَ الأنبیاء . یعنی هر چه را که آدم داشت ، نوح داشت ، ابراهیم داشت ، موسی داشت ، عیسی داشت ، انبیاء دیگر (علیهم الصَّلاه و علیهم السَّلام) داشتند ، تو به حسین بن علی به عنوان ارث اعطا کردی . و او هم چون وارث بود ، راه انبیاء را طی کرد .
راه انبیاء هم بخش های فرهنگی ـ فکری دارد ، هم بخش های مبارزاتی ؛ بخش فرهنگی ـ فکری اش را ذات أقدس إله در سورة نحل تبیین کرده است که وجود مبارک رسول اکرم همانند انبیای دیگر مردم را با برهان ، با موعظه ، با جدال اَحسن به دین دعوت می کند . اُدعُ إلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَهِ‌ وَالمُوعِظَهِ‌ الحَسَنَهِ‌ وَ جادِلهُمْ بِالَّتِی هِیَ أحسَنْ (1). اگر استدلال اثر کرد ، اگر موعظه سودمند بود ، اگر جدال احسن کارائی داشت که مردم به طرف حقّ هدایت می شوند . و اگر یک عدّه در اثر لَدود و لَجوج و عَنود بودن نه اهل استدلال اند ، نه راه می آیند ، نه می گذارند دیگران راهی راه بشوند . هم خودشان راه نمی آیند ، هم راه دیگران را می بندند . که خدا از این گروه چنین یاد کرد : وَ هُمْ یَنْأونَ عَنْهُ وَ یَنْهَونَ عَنْه (2). اینها هم ناهی اند ، هم نائی. نائی با همزه یعنی دور ، خودش دور است . ناهی یعنی دیگران را نهی می کند . فرمود : عدّه ای از تبهکاران جامعه هم نائی اند ، هم ناهی . نه خود می آیند ، نه می گذارند دیگران در صراط مستقیم حرکت کنند . وَ هُمْ یَنْهَونَ عَنْهُ وَ یَنْأونَ عَنْه . این گروه که نصیحت پذیر ، حکمت پذیر ، موعظت پذیر نیستند ، باید اینها را نه از راه تهدید ، بلکه از راه انذار و تهدید هدایت کرد ، لِتُنْذِرَ بِهِ قُوماً‌ لُدّاً (3). اگر انذار و تهدید اثر نکرد ، آنگاه با جهاد باید مبارزه کرد و اینها را از بین برد . که فرمود : وَ جاهِدهُمْ بِهِ‌ جِهاداً کَبیراً (4).
در بخش فرهنگی به جهاد فرهنگی است ، یا جاهِدُ الکُفّارَ وَ المُنافِقِینَ ، یا وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ (5) که جهاد مبارزاتی است . این راهی است که همة انبیاء طی کردند و وجود مبارک خاتم انبیاء (علیهم آلاف التحیّه وَالثناء) پیمود و حسین بن علی بن أبیطالب (سلام الله علیهما) وارث همة اینهاست .
لذا وجود مبارک امام صادق فرمود : در روز أربعین که شد ، به خدا عرض می کنیم : خدایا ! حسین بن علی را وارث انبیاء کردی . هر چه را به انبیاء دادی ، به او هم دادی . وَ اُورَثْتَهُ مَوارِیثَ الأنبیاء . فَأعذَرَتِ الدُّعاء وَ مَنَحَ النُصْح (6). او راه عذر دیگران را بسته است . هیچ کسی نمی تواند عذر بیاورد که من نمی دانستم . چون حضرت نامه نوشت ، پیام فرستاد ، سخنرانی کرد ؛ در مدینه سخنرانی کرد ، در مکّه سخنرانی کرد ، فاصلة سیصد فرسخی مدینه تا کربلا سخنرانی کرد ، پیام داد ، نامه نوشت . هیچ کسی نیست که بگوید من نمی دانستم . فَأعذَرَتِ الدُّعاء ، یعنی در دعوت کردن ، در راهنمائی کردن ، راه عذر دیگران را بسته است . وَ مَنَحَ النُّصح . نصیحت کرد ،‌ پند داد ، موعظه کرد . آنجا که برهان لازم بود دلیل اقامه کرد ، آنجا که پند لازم بود موعظت داد و مانند آن.
وقتی دید پند و موعظه اثر نمی کند ، خون می خواهد ، خون داد . این را وجود مبارک امام ششم فرمود ، در أربعین أبی عبد الله به خدا عرض کنید : خدایا ! حسین بن علی بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حِیرَهِ الضَّلالَه (7). یعنی خون جگر اش را داد ، خون گلوی خود را داد ، خون سر خود را داد ، خون آن بچة شیری را داد تا مردم را متدیّن کند ، مردم را عالم کند ، مردم را متدیّن کند .
الآن شما می بینید سران گروه هشت مهم ترین حرف های آنها جریان فوتبال جام جهانی است ! این تازه دنیای متمدّن ! که ورزش برای آنها یک مذهب شد ! ورزش چیز بسیار خوبی است برای تأمین سلامتی ، امّا نه آنطوری که همة سران سیاسی بنشینند و برای او به اندازة دین ارزش قائل باشند . این تازه دنیائی است که سفینه به مریخ می فرستد ! و اگر می بینید ایران اسلامی خیلی عالی می اندیشد ، چون حسین بن علی خون داد و ما را آگاه کرد . فرمود : حسین بن علی خون داد تا مردم را از جهالت برهاند ، و از ضلالت برهاند . عالم بشوند که راه خود را ببینند . عادل باشند که راه کسی را نبندند . ما موظّف ایم دو تا کار بکنیم : یکی راه خودمان را تشخیص بدهیم ، طی بکنیم . یکی هم راه دیگران را نبندیم . بگذاریم دیگران آن راه صحیح را طی کنند . این کار با گفتن حل نمی شود . با نصیحت حل نمی شود . این خون علی اصغر می خواهد و خون علی اکبر می خواهد و خون شهداء می خواهد . این شمشیر می خواهد و … .
وجود مبارک زین العابدین به یزید ملعون می گوید : حالا که ما داریم می رویم به طرف مدینه ، آن سر مطهّر را به ما نشان بده ، ما لاأقل یک بار زیارت بکنیم ! گفت : دیگر به شما نمی دهم . این آن مصیبت را می خواهد . حرف اگر بنا شد اثر بکند ؛ الآن سخنرانان کم نیستند ، کتابهای مذهبی کم نیست . ولی شما می بینید بشر به کجا می رود ! الآن هم که سفینه ها دارند به آسمان ها سفر می کنند میلیون ها نفر دربارة گاو و (جسارت است) مدفوع گاو دارند تقدیس می کنند ، الیوم !! در هند اینچنین است . مگر می شود‌ آنجا لا إله إلا الله گفت ؟ خوب مردمی که در مهم ترین شرائط رشد علمی کنونی (جسارت است) ادرار گاو را تَقدیس می کنند ، مثل آب زمزم او را مقدّس می شمرند ، الآن که عصر علم است ؛ اگر نبود کربلا ، ما هم به همین وضع می شدیم . اگر نبود نینوا ، ما هم از اینها بدتر می شدیم ! اینها که قدرت اتمی دارند ، پیشرفت علمی کردند ، ما که از اینها نداریم . اگر نبود کربلا ما چی می شدیم ؟ اگر نبود نینوا ما چی می شدیم ؟ شما بروید هند قدرت اتمی است. چی شد که الآن جهان روی ایران دارد حساب می کند ؟ چی شد که انقلاب به ثمر رسید ؟ چی شد که در جنگ جهانی سوّم همة کشورها ریختند علیه ایران ، نتوانستند در طی این هشت سال ایران را به زانو در بیاورند . چی شد ؟ چرا ایران به این عظمت رسیده است ؟ مایة شرف و عزّت ایران چی شد ؟ جز کربلا و حسین بن علی ؟ جز قرآن و عترت ؟ جز این مکتب اهل بیت ؟ اینها حقّ حیات به گردن ما دارند . و گرنه خدای ناکرده ما هم راهی می رفتیم که هندوها می رفتند . یا راهی می رفتیم که غربی ها می رفتند . آنها با داشتن همة پیشرفت های علمی الآن در این سیاهچال اند . ما که اینها را نداشتیم ! نگذاشتند داشته باشیم و نداریم ! ما جزء جهان سوّم ایم !
لذا وجود مبارک امام ششم فرمود : روز أربعین که شد‌ ، بدانید چرا ما در پیشگاه حسین بن علی خاضع ایم . به خدا عرض کنید : خدایا ! حسین بن علی نصیحت کرد ، سخنرانی کرد ، موعظه کرد ، نامه نوشت ، دستور داد ، اثر نکرد . دید هیچ چاره ندارد ، فقط خون می خواهد ، خون داد . وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ ؛ « اِستنقاذ » را معمولاً برای نجات غریق می گویند . می گویند‌ : غریق را ، از کسی که دارد می سوزد ، در آتش غرق است یا در آب غرق است ، این را نجات بدهید . فرمود : حسین بن علی آن خون جگر اش را داد تا مردم را عالم کند ، تا مردم را عادل کند . عالم کند ، تزکیه کند .
همین دو کاری که انبیاء می کردند ؛ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَه (8). همین دو کار در زیارت أربعین آمده . انبیاء آمدند مردم را آگاه کنند و تربیت . بعضی ها جاهل اند ، عالم نیستند . بعضی عالم اند ، ولی عادل نیستند . انبیاء آمدند ما را عالمِ عادل کنند . یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَه یعنی ما را به مسائل دینی مان آشنا کنند ، وَ یُزَکّیهِمْ ، یعنی ما را وارسته کنند . وجود مبارک حسین بن علی هم خون داد تا مردم را از جهالت برهاند ، عالم بکند . تا مردم را عادل بکند . هم راه خود را ببینند و طی کنند ، هم راه کسی را نبندند . حالا روشن شد که چرا امام عسکری (سلام الله علیه) فرمود : زیارت أربعین یکی از علائم پنج گانة تشییّع مؤمنین است .
در چنین فضائی می بینیم خود سیّد الشهداء (سلام الله علیه) همین دو چیز را از خدا خواست . یکی معرفت ، یکی رغبت به آخرت . در دعاها به خدا عرض می کرد : خدایا ! اللّهُمَّ ارزقنِی فِی الآخِرَه حَتّی أعرِفَ مِنْ قَلبِی بِالزَّهادَهِ فِی الدُّنیاء . اللّهُمَّ ارزقْنِی بَصَراً فِی الآخِرَه (9). عرض می کرد : خدایا ! این دو چیز را به من بده ؛ من دربارة آینده و دربارة آخرت بصیر باشم ، آگاه باشم ، یک . دربارة آخرت راغب باشم ، علاقه داشته باشم ، دو . بعضی ها نمی دانند بعد از مرگ چه خبر است . بعضی ها می دانند ولی آن گرایش را ندارند ، آن کوشش را ندارند . عرض کرد : خدایا ! هم به من معرفت بده که من بفهمم آن عالم بعد از مرگ چه خبر است ، هم به من رغبت بده که با میل به طرف فضیلت حرکت کنم . اللَّهُمَّ ارزُقنِی الرَّغبَهَ‌ فِی الآخِرَهِ حَتّی أعرِفُ ذلِکَ مِنْ قَلبِی بِالزَّهادَهِ مِنّی فِی الدُّنیا . من از اینکه بفهمم نسبت به دنیا بی رغبت ام ، بی علاقه ام . نسبت به جاه ، نسبت به مقام ، نسبت به میز و پست بی علاقه ام ، می فهمم علاقه ام نسبت به آخرت است .
کسی نسبت به آخرت راغب است و نسبت به دنیا بی رغبت است که این دو تا کار را هم بکند ؛ یکی تلاش در تولید ، یکی قناعت در مصرف ! اینها وظیفه ای است که دین به ما آموخت . یعنی ما تا زنده ایم ، کار . هیچ کس حقّ ندارد بگوید من بازنشسته ام ! اگر کار علمی دارید ، اهل کتاب اید ، اهل نوشتن اید ، تا زنده اید قلم باید دستتان باشد . چیز بنگارید ، کتاب بخوانید ، عینک بر چشم کتاب بخوانید ، قلم در دست چیز بنویسید ، اگر اهل فرهنگ و فکر اید . اگر اهل کارید ، تا زنده اید کار . هیچ کس حقّ ندارد بگوید من بازنشستم ، بیکار ام . البته هر سنّی یک کاری دارد . گاهی انسان هشت ساعت کار می کند ، گاهی شش ساعت کار می کند ، گاهی یک ساعت کار می کند . هیچ کس در اسلام حقّ ندارد بگوید من بیکارم ! این یک ؛ تلاش در تولید .
دوّم : قناعت در مصرف . به ما گفتند : مانند ائمه تان باشید . مانند علی بن أبیطالب باشید . به فکر رفاه دیگران باشید . تا زنده اید کار کنید ، ولی در مصرف قانع باشید . یک انسان قانع ، عزیز است . جامعة تان را به خودکفا برسانید . شهرتان را لاأقل نیازمند به غیر نکنید ، بگذارید شهرتان در تمام امکاناتتان خودکفا باشد . این معنای رغبت در آخرت است . معنای رغبت در‌ آخرت بیکاری نیست . آن کسی که بیکار است ، آخرت را دارد خراب می کند . چون اوّلین سئوالی که بعد از مرگ از او می کنند ، می گویند : عمرت را چه کردی ؟ یک آدم بیکار از قبر نمی ترسد ، از قیامت نمی ترسد ، از سئوال و جواب نمی ترسد ، چون سئوال می کنند عمر را چه کار کردی ! این که نمی تواند بگوید من بی کار بودم ، مسجد بودم ، تسبیح می زدم که ! این که جواب نشد که ! اوّلین چیزی که از انسان در قبر سئوال می کنند این است که عمر را چه کار کردی ؟
علاقة به آخرت آدم را فعّال می کند . تا زنده است کار می کند . منتها طوری که به سلامت او ، به سنّ‌ او آسیب نرسد ولو یک ساعت در روز اگر پیرمرد است . و در مصرف قانع است ، برای اینکه این آیة سورة مبارکة نحل را که فرمود : فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاتً طَیِّبَه (10)، از امام (علیه السَّلام) سئوال کردند حیات طیّب چیست ؟ فرمود : یکی از مصادیق حیات طیّب « قناعت » است . یک انسان قانع دارای حیات طیّب است .
وجود مبارک أبی عبد الله عرض کرد : خدایا ! مرا در امر آخرت بصیر کن تا به حسنات شوق داشته باشم ، تا از سیّئات فرار بکنم ، این مال معرفت آخرت . نسبت به آخرت مرا راغب بکن تا نسبت به امور دنیا بی رغبت باشم . کسی در امور آخرت با رغبت است که تلاش و کوشش کند تا زنده است . کسی نسبت به دنیا بی رغبت است که در مصرف قانع باشد . اینها دعاهای أبی عبد الله است . پس دعای او هم برای ما آموزنده است .
دعای او تنها این نیست که خدایا ! ما را بیامرز ! آئین زندگی و ادب زیستن را سالار شهیدان با دعا به ما یاد داد . چنین که سائر ائمه هم همین کار را کردند . و وقتی به وجود مبارک أبی عبد الله عرض می کردند : چرا اینقدر هراسناکی و بی تابی ، فرمود : کسانی در آخرت آرام اند که در دنیا اهل ترس از خدا باشند . لا یَأمَنُ مِنَ القِیامَه إلا مَنْ خافَ الله فِی الدُّنیا (11). کسانی در قیامت در اَمان اند که در دنیا از خدا بترسند . خوب ؛ این حسین بن علی بن أبیطالب که خون را داد تا ما هم عالم بشویم ، هم عادل ؛ این راه انبیاء را طی کرده است .
چون این زیارت أربعین را حتماً بخوانید ، این یک صفحه بیشتر نیست . بعد هم تدبّر کنید‌ ، کسی برای شما تفسیر کند این یعنی چه ! چون با فاء تفریع ذکر کرد . فرمود : حسین بن علی وارث همة انبیاء است ، پس این کار را کرده . فَأعذَرَتِ الدُّعاء وَ مَنَحَ النُّصح . معلوم می شود میراث انبیاء این است که انسان هم کارهای فرهنگی را انجام بدهد ، هم آنجا که لازم باشد شهادت داشته باشد . حالا ما ببینیم میراث انبیاء چیست ؟!
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که همة ما مسلمان ایم . یک وظیفه نسبت به خودمان داریم ، یک . یک رابطه ای با رهبران دینی مان داریم و رهبران دینی ما با ما رابطه دارند ، دو . یک رابطه ای هم با بیگانگان داریم . فعلاً در این دو قسمت بحث است که ما نسبت به یکدیگر چگونه باشیم ، با رهبران دینی مان چگونه باشیم . چون رهبران دینی ما شاگردان رهبران الهی اند ، جانشینان رهبران الهی اند ، باید ببینیم انبیاء (علیهم السَّلام) چه راهی را داشتند .
وقتی خواستیم ببینیم انبیاء (علیهم السَّلام) چه راهی داشتند ، باید ببینیم معلّم انبیاء چه راهی را دارد . چون انبیاء شاگردان خدایند ، جانشینان و خلیفة خلفای الهی اند ، هر راهی را که خدا برای هدایت مردم به ما نشان داد و خودش برابر آن راه عمل می کند ، شاگردان او یعنی انبیاء و اولیای الهی می کنند ، شاگردان انبیاء و اولیای الهی یعنی علماء آن را می کنند و ما هم که متدیّنین به دین اسلام و علاقمند به قرآن و عترت ایم همان راه را باید ادامه بدهیم .
ذات أقدس إله وقتی بخواهد از هدایت مردم سخن بگوید ، آن راه و رسمی را که خودش اداره می کند ، راه « محبّت » است . فرمود : من برای هدایت مردم ، برای حفظ دین مردم ، برای استقرار نظام الهی یک افرادی را تربیت می کنم که هم من آنها را دوست دارم ، هم آنها من را دوست دارند . فَسُوفُ یَأتِی اللهُ بِقُومٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَه (12). فرمود : من دین خودم را به دست هر کسی نمی دهم . اگر بخواهم یک عدّه ای را گرفتار انتقام بکنم ممکن است به وسیلة دشمنی از دشمن ام انتقام بگیرم . این که خدا فرمود : إنّا مِنَ المُجرِمِینَ مُنتَقِمُون (13)، ما از تبهکاران انتقام می گیریم .
گاهی ممکن است خدا یک ظالمی را بر ظالم دیگر مسلّط بکند ، و انتقام بگیرد ولی سخن از هدایت نباشد‌ ، سخن از انتقام گیری باشد . اگر فرمود : إنّا مِنَ المُجرِمینَ مُنتَقِمُون ، در سوره انعام هم فرمود : نُوَلّی بَعضَ الظالِمینَ بَعضاً (14). ما بعضی از ظالم ها را بر بعضی دیگر مسلّط می کنیم که‌ آن گروه دوّم مظلوم هستند ولی مأجور نیستند . اجر نمی برند ، ولی مظلوم هستند . دیدید همین کویتی که امیرش امام راحل (رضوان الله علیه) را راه نداد ، ظالمانه امام را وادار کرد به برگشتن ، یک صدام ظالمی را بر امیر کویت مسلّط کرده است که امیر ظالم کویت مظلوم شد ، ولی مأجور نشد . هر مظلومی که مأجور نیست ! فرمود : وَ کذلِکَ نُوَلّی بَعضَ الظّالِمینَ بَعضاً . این از بحث کنونی ما بیرون است . امّا خدا اگر بخواهد یک عدّه ای را هدایت بکند ، یک نظامی را مستقر بکند‌ ، آن راه محبّت است . به دست محبوبان خود نظام را مستقر می کند . فرمود : فَسُوفَ یِأتِی اللهُ بِقُومٍ یُحِبُّهُمْ وَ بُحِبُّونَه . این گروه محبوبان خدایند‌ ، محبّان الهی اند . محبوبان خدا و محبّان خدا‌ ، اینها هستند که می توانند دین را حفظ بکنند .
این زیارت امین الله که إنْ شآءَ الله غالب شماها می خوانید ، مخصوصاً برادران طلبه سعی کنند و هر روز زیارت امین الله را بخوانند ، این هم یک صفحه بیشتر نیست . این را وقتی چند روز خواندید‌ و یک چند بار خواندید ، حفظ می شود . در حال رفتن از منزل به مدرسه ، یا از مدرسه به منزل هم می شود این زیارت را خواند . در زیارت امین الله ما به ذات أقدس إله عرض می کنیم : خدایا ! آن توفیق را به ما بده که ما مُحبّ تو باشیم ، محبوب دیگران . تو را دوست داشته باشیم ، دیگران هم ما را دوست داشته باشند . خدایا ! این نفوس ما را ، این أنفس ما را مُحِبَّهً‌ لَکَ ، مَحبُوبَهً‌ فِی أرضِکَ وَ سَمائِکَ (15). یعنی اگر شما در قرآن فرمودید : دین خودت را به دست کسانی حفظ می کنی که به تو علاقمند باشند ، یک . و مورد علاقة مردم هم باشند ، دو ؛ چون مردم حرف هر کسی را گوش نمی دهند . گوش دادن حرف یک شخص ، تا گرایش دل نباشد اثر ندارد . یک وقتی یک مراسمی است‌ ، یک جائی است ، انسان سخنرانی کسی را گوش می دهد . این دلیل نیست که آن حرف اثر کرد‌ ! مردم حرف کسی را گوش می دهند که به او علاقمند باشند . و به کسی علاقمند اند که بدانند راست می گوید . و کسی راست می گوید که‌آنچه می داند عمل بکند . ما اینچنین ایم . ما به کسی علاقمندیم که به معتَقَدات ما احترام بگذارد ، و عمل بکند . وگرنه ما به هر کسی علاقه نداریم . علاقه هم دست ما نیست . قرار داد هم نیست .
علاقه را ذات أقدس إله باید در قلب های ما القاء بکند . دل ما در گِرو کار کسی است که عالم باشد ، یک . عادل باشد‌ ، دو . وگرنه قلب ما به سمت او نخواهد رفت . هرچه هم ما تلاش و کوشش بکنیم . خوب ؛ این کار دست آدمی نیست . این چیزی نیست که آدم بخواهد با شرائط عادی فراهم بکند . این فقط از موهبت های الهی است .
ما در زیارت امین الله از ذات أقدس إله این دو چیز را می خواهیم ؛ می گوئیم : خدایا ! قلب ما را ، جان ما را طرزی قرار بده که خواهان تو باشد ، دوست تو باشد ، یک . محبوب مردم هم باشد ، دو . خوب این را ما برای چی در زیارت امین الله می خواهیم ؟ مُحِبَّهً‌ ، دوستار تو باشد ، مَحبُوبَهً‌ فِی أرضِکَ وَ سَمائَکَ . چرا ما در زیارت امین الله این دو چیز را از خدا می خواهیم ؟ برای اینکه این دو چیز ابزار کار ماست . خدا فرمود : من دین خودم را به دست کسانی زنده نگه می دارم که به من علاقمند باشد ، یک . مورد علاقة مردم هم باشد‌ ، دو . فَسُوفَ یَأتِی اللهُ بِقُومٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَه . خوب اگر کسی محبوب خدا بود‌ ، محبوب خلق خدا است . و اگر کسی محبّ خدا بود ، محبوب خداست . و اگر محبوب خدا بود ، محبوب خلق خدا هم هست . پس ما برای راه انبیاء این چیزها را لازم داریم .
الآن هشتاد شهید که حشرشان با انبیای الهی باشد ، اینها محبوب خلق اند ، محبّ خدا بودند‌ ، در راه دین خدا تلاش و کوشش کردند . انبیاء و اولیاء به اینها علاقمند اند . فرشتگان به اینها علاقمند اند . همة شما مؤمنین به اینها علاقمند اید و تا قیامت هم مؤمنین آینده به اینها علاقمند اند.
خوب ؛ پس ما ابزار کار را در این زیارت ها از ذات أقدس إله می خواهیم . این زیارت ها تنها برای این نیست که فقط یک ثوابی ببریم ! اینها فرهنگ ماست‌ ، اینها مکتب ماست‌ ، اینها درس زندگی کردن را به ما یاد می دهد . خوب حالا اگر اینچنین شدیم ، در جامعه با یکدیگر چگونه رفتار می کنیم ؟ یک . با رهبران مان چگونه رفتار می کنیم ؟ دو . اگر ما واقعاً اینچنین شدیم ، رابطة ما با خدای ما رابطة محبّت بود . یعنی محبّ خدا بودیم از یک سو ، محبوب خدا هم بودیم از سوی دیگر . قهراً موجودات دیگر هم به ما علاقمه مند اند . رابطه ای که ما نسبت به یکدیگر داریم ، یعنی جامعة اسلامی ؛ رابطة علاقه ، محبّت ، صمیمیّت ، نرمش و مانند آن است . رابطه ای هم که با خدایمان داریم ، آن را هم مشخّص خواهیم کرد .
در قرآن آیات فراوانی است که رابطة افراد مسلمان در یک جامعه را به خوبی تبیین می کند . یکی همین آیه است که اینها أذِلَّهً‌ عَلَی المُؤمِنینَ أعِزَّهً‌ عَلَی الکافِرین (16). یکی آیة سوره فتح و اینهاست که فرمود : رُحَمآءُ بِینَهُمْ ، أشِّدآءُ عَلَی الکُفّار رُحَمآءُ بِینَهُمْ (17). یکی هم آیة سورة حجرات است که إنَّمَا المُؤمِنونُ إخوَه (18). این آیات فراوان که سه نمونه اش را الآن به عرضتان رساندیم وقتی تحلیل می کنید ، می بینید قرآن کریم می گوید : افرادی که در جامعة اسلامی به سر می برند ، نسبت به یکدیگر نرم اند . ذَلُول اند ، نه ضلیل ! اَذِلَّهٍ‌ عَلَی المُؤمنِین . هیچ مسلمانی نسبت به کسی خواه مسلمان ، خواه غیر مسلمان ذلیل و خوار نیست . امّا مسلمان نسبت به مسلمان دیگر ذَلول است ، نرم است ، درشت و خَشن نیست . پس افراد جامعة اسلامی نسبت به یکدیگر ذَلول اند ، نرم اند . این یک . أعِزَّهٍ عَلَی الکافِرین.
این که شما می بینید مقام معظّم رهبری سیاست خارجی را چنین ترسیم می کند بر اساس مصلحت ، حکمت و عزّت برای همین است . چون همة این حرف ها شاگرد قرآن اند دیگر . قرآن می فرماید : شما با جهان رابطه داشته باشید ، چه رابطة سیاسی ، چه رابطة اقتصادی ، چه رابطه های دیگر ، امّا عزیز باشید . عزیزانه رابطه داشته باشید نه ذلیلانه ! أعِزَّهٍ عَلَی الکافِرینَ أذِلَّهٍ‌ عَلَی المُؤمِنین . نسبت به یکدیگر نرم باشید . اگر بر فرض یک کسی یک چیزی گفت ، تحمّل بکنید . چون برادر ایمانی شماست . امّا نسبت به دیگران اینچنین نباشید . با عزّت برخورد کنید . أعِزَّهٍ عَلَی الکافِرین ، أذِلَّهٍ‌ عَلَی المُؤمِنین . این کسانی که محبّ خدا و محبوب خدایند ، این دو چهره را هم دارند . نسبت به یکدیگر نرم اند ، نسبت به دیگران فولاد .
فرمود : رابطه با خارج داشته باش ، ولی فولاد منش باش ! نسبت به یکدیگر رابطه داشته باش ، امّا مثل آب روان باش ! نسبت به داخلی آب باش ، مایة حیات باش ، روان باش ، نرم باش ؛ نسبت به خارج فولاد ! أعِزَّهٍ عَلَی الکافِرین ، أضِلَّهٍ‌ عَلَی المُؤمِنین . در آن بخش هم فرمود : أشِدّآءُ عَلَی الکُفّار ،‌ رُحَمآءُ بَینَهُمْ‎ . نسبت به کافرها خیلی سرسخت ، فولاد . نسبت به یکدیگر نرم ، ملایم ، اهل گذشت‌ و مانند آن .
طائفة سوّم آیاتی است ، آنچه در سورة مبارکة حجرات آمده که إنَّمَا المُومِنُونَ إخوَه . خوب ؛ فرمود : برادری یک ، ذَلول بودن دو ، رحیم بودن سه . پس ما در جامعه ای زندگی می کنیم که وظائف ما این است . رهبران ما هم با ما همین رابطه را دارند . اگر می بینید امام راحل یا خلف صالح اش همین راه را طی می کنند ، برای اینکه اینها شاگردان انبیایند و ذات أقدس إله در قرآن کریم وصف انبیاء ، مخصوصاً خاتم شان را (علیهم آلاف التحیّه والثناء) به این سبک می ستاید .
می فرماید : این پیامبر می دانید نسبت به شما چیست ؟ این حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالمُؤمِنینَ رَئُوفٌ رَحِیم (19). این خیلی علاقمند است که شما مؤمن بشوید . خوب پدر تمام تلاش و کوشش این است که پسرش هَدر نرود ، بیراهه نرود . فرمود : این پدر شماست . حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالمُؤمِنینَ رَئُوفٌ رَحِیم . این مظهر خداست . در قرآن کریم فرمود : إنَّ الله بِعِبادِهِ رئوف و رحیم است . همان وصفی که خدا برای خودش ذکر کرد ، برای پیغمبر اش ذکر می کند . چون پیغمبر شاگرد خداست ، مخلوق خداست ، بندة خداست ، خلیفة خداست . خوب بندة خدا باید کار خدا را بفهمد و بکند دیگر . وگرنه بندة هوی می شود . او شاگرد خداست . مخلوق باید ببیند خالق او چه کار می کند . عابد باید ببیند معبود او چه دستور می دهد .
خود ذات أقدس إله وقتی خود را معرفی می کند ، می فرماید : من نسبت به مؤمنین رئوفم ، مهربانم . در آیة دیگر می فرماید : پیغمبر هم نسبت به مؤمنین به دستور من رئوفٌ رحیم ، بِالمُؤمِنینَ رَئُوفٌ رَحیم . غُصّه می خورد اگر خدای ناکرده ما بیراهه رفتیم . اگر پسر او حسین بن علی است که جان اش را داد برای اینکه ما را عالم و عادل کند .شما می بینید خیلی جریان کربلا سرمایه گذاری شده ! خیلی سرمایه گذاری شده ! کار کوچکی نبود . تمام این سرمایه ها در همین زیارت أربعین اشاره شده که بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حِیرَهِ الضَّلالَه .
آنگاه در چنین نظامی هم مردم به یکدیگر علاقمند اند ، بر اساس مهربانی حرکت می کنند ؛ هم رابطة مردم و رهبری ، رابطة محبّت و دوستی است و هم همة ما می دانیم که این دو نعمت ، یعنی نعمتی که ماها نسبت به یکدیگر داریم ، نعمتی که رهبران ما نسبت به ما دارند و ما نسبت به رهبران داریم که این نعمت ، نعمت محبّت است ؛ این نه ارزان به دست می آید ، نه در دست کسی است . این سرمایه مثل معدن نیست که انسان کَند وکاو کند ، از دل خاک در بیاورد . دل اینچنین نیست ، مثل گِل نیست ! این سرمایة ملّی و دینی در آسمانها نیست که کسی با سفینه های با سرنشین یا بی سرنشین از کُرات دیگر به عنوان سوغات بیاورد . این فقط در دلهاست و دلها هم به دست هیچ کس نیست ، فقط به دست خداست . و کشور را هم هدایت های دل اداره می کند .
شما می بینید ذات أقدس إله محبّت را ، محبّت را ، وحدت را ، اتّحاد را در قرآن فرمود : من به عنوان بهترین نعمت به شما دادم . بعد به پیغمبر فرمود : تو اگر همة ذخائر زمین را ، تمام معدن ها را بخواهی رایگان بین مردم تقسیم بکنی که دلهای مردم به یکدیگر علاقمند بشود ، اینچنین نیست . ولو این تقسیم به دست توی پیغمبر باشد ! اینچنین نیست . لُو اَنفَقْتَ مَا فِی الأرضِ جَمیعاً مَا ألَّفْتَ بَیْنَهُمْ (20). فرمود : اگر همة معادن و ذخائر زمین را توی پیغمبر با دست خودت بین مردم تقسیم بکنی که اینها محبّت داشته باشند ، وحدت داشته باشند ، متّحد باشند ، این شدنی نیست . چون دل را که با طلا و نقره نمی شود جمع کرد ! فرمود : اگر همة طلاهای روی زمین را به دست توی پیغمبر بخواهی تقسیم بکنی که مردم به یکدیگر علاقه پیدا کنند ، این شدنی نیست . چون قلب از فرا طبیعت است ، نه طبیعت ! چیزی که فرا طبیعی است از طبیعی فتوا نمی گیرد . فرمود : هُوَ الَّذِی ألَّفَ بِینَ قُلُوبِهِمْ ألَّفَ بِیْنَهُمْ . خداست این کار را می کند .
حالا که روشن شد قلب فقط به دست خداست ، و روشن شد مردم وقتی موفّق اند که با هم باشند و روشن شد که وحدت ملّی مهم ترین ذخیره ای است که نه در زمین هست ، نه در آسمان ، فقط در دست خداست ، حالا روشن می شود که چرا خلیل خدا‌ ، ابراهیم پیغمبر (علی نَبِیّنا وَ آلِهِ وَ‌ عَلَیهِ السَّلام) به خدا عرض کرد : خدایا ! دلهای مردم را متوجّه ذرّیة من بکن ! فَاجعَلْ اَفئِدَهً مِنَ‌ النّاسِ تَهوِی إلِیْهِم (21).
ما الآن در شرائطی هستیم که دشمن بیکار ننشسته ! از هر طرف منتظر یک فرصت است . چه کار بکنیم که همانطوری که در انقلاب موفّق شدیم ، در جنگ هشت ساله موفّق شدیم ، در دوران سازندگی الحمد لله موفق بودید و بودیم ، چه کار کنیم این توفیق همچنان بماند ؟ این راه اش چی است ؟ بهترین راه اش را خلیل خدا به ما آموخت . ببینید ابراهیم خلیل چه دعا کرد ؛ ما از دعا ، از عَرض اَدب به پیشگاه اهل بیت ، از گرامیداشت قرآن و عترت غفلت نکنیم ! اینها سرمایه های اصلی مملکت است .
وجود مبارک خلیل حقّ می دانید چندین کار مهم کرد ؛ خوب آن تبر گرفتن ، آن بت شکنی بی سابقه داشتن مال ابراهیم خلیل بود . فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً (22)، همه را تکّه تکّه کرده ، بت ها را . بعد هم گفتند : آتش عمیق انباشته کنید ، ابراهیم را بسوزانید‌ . گفت : بسوزانید ! حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَکُمْ (23). دیدند اثر نکرد . خوب ؛ از یک طرف وجود مبارک خلیل حقّ هر چه را که خدای سبحان به او گفت ، کرد . گفت : پسر باید قربانی کنی ، گفت : چشم ! منتها خدا فرمود : بَس است . باید کعبه بسازی ، عرض کرد : چشم ! بت ها را بشکنی ، ریز ریز کنی ، گفت : چشم ! در آتش بروی به عنوان آزمون ، چشم ! همة این کارها را کرد .
آیا کسی که این کارها را می کند به تنهائی می تواند یک نظامی اداره کند ؟ می تواند یک حکومتی داشته باشد ؟ فرمود : نه . کعبه ساختن لازم است ، ولی کافی نیست . بت شکنی کردن لازم است ، ولی کافی نیست . تا مردم با تو نباشند این دین نمی ماند . خوب چه کار کنم مردم با من باشند ؟ فرمود : دعا کن ! چی دعا کنم ؟ دعا کن دلهای مردم را خدا متوجّه اسلام بکند . این دعای خلیل خداست ! فَاجعَلْ اَفئِدَهً مِنَ النّاسِ تَهوِی إلِیْهِمْ . عرض کرد : خدایا ! کعبه را ساختم ، امّا کی بیاید طواف بکند ؟ کی به طرف کعبه نماز بخواند ؟ بت ها را شکستم ، کی جلوی بت سازی و بت فروشی و بتکده را دوباره بگیرد ؟ و راه مرا ادامه بدهد ؟
تا مردم ابراهیمی نیندیشند و حسینی فکر نکنند ، نظام اسلامی نمی ماند . و این هم خریدنی نیست . قابل خرید و فروش نیست . این فقط با دعاست . لذا وجود مبارک خلیل خدا از ذات أقدس إله به عنوان مسئلت و دعا ، عرض کرد : خدایا ! دلهای عدّه ای از مردم را به طرف فرزندان من متوجّه بکن ! همه که نیستند بالأخره در جهان … ؛ آتش که را بسوزد گر بُولهب نباشد ؟!‌ بالأخره یک ابولهب هائی هستند . امّا یک عدّه ای قابل هدایت و جذب اند . و این با دعا حلّ می شود .
بنابراین ما هم باید آدم خوب باشیم ، همة ما هم باید خوب باشیم ، هم در کنار خوبی های ما از خدا بخواهیم که دلهای مردم متوجّه رهبر و نظام باشد . اگر اینچنین شد ، إنْ شآءَ الله این نظام به دست صاحب اصلی اش که ولی عصر است می ماند . اگر خدای ناکرده ما مشکلی داشتیم یا دعا نکردیم که دلهای مردم متوجّه نظام و رهبری بشود ، ممکن است خدای ناکرده آسیب ببینیم . حالا روشن شد که ائمه چه حقّی نسبت به ما دارند ؟ سری هم به هند بزنید ، ببینید هند چه خبر است . سری هم به اروپا بزنید ، ببینید اروپا چه خبر است . بعد برگردید خودتان را ببینید ، ببینید در بهشت هستید ، آنگاه بدانید حسین بن علی نسبت به ما چه حقّی دارد !
سیّد الشهداء فرمود : من قَتیل اشک هایم !! آنکه دل را متوجّه کربلا می کند ، نام مبارک أبی عبدالله و آشنا شدن به آن مصیبت و ریزش اشک است . حالا که أربعین شد ، زینب کُبری به کربلا رسیده است ، می بینید مشابه همان حرفی را از برادر می طلبد که خودش به برادر گفته است . زینب کبری ؛ یک وقتی هم در همین مسجد چند سال قبل به عرضتان این مصیبت را رساندم ؛ که در أربعین زینب کبری همان حرفی را دارد که در روز یازدهم هنگام خداحافظی آن حرف را دارد ، منتها به عکس . در روز یازدهم ،‌ موقع خداحافظی وقتی این دخترک دید زینب کبری در کنار این نَعش خیلی بی تابی می کند ، گاهی سر به آسمان می کند ، گاهی با پیغمبر حرف می زند ، گاهی با أمیر المؤمنین حرف می زند . عرض کرد : این نَعش کی است ؟ عمّه ! هذا نَعشُ مَنْ ؟ خود زینب کبری هم از اوّل به نعش بی سر و پیکر آغشته به خون أبی عبدالله عرض کرد که : أأنْتَ أخی وَابنَ اُمّی ؟ تو برادر منی ؟ کاری که خواهر برادر را نشناسد ! این را در روز یازدهم … . الآن که به زیارت کربلا بر می گردد ، شاید اینچنین بگوید : عرض کند : یا أبا عبدالله ! کاری با تو کردند که من تو را نشناختم ، امّا آنقدر مصیبت بر من وارد شد که اگر تو هم مرا ببینی ، مرا نمی شناسی ! من می گفتم : آیا تو حسین منی ؟ تو اگر الآن مرا می بینی ، می گوئی : آیا تو زینب منی ؟ …

پي نوشت ها:

(1) سورة نحل / آیة 125
(2) سورة انعام / آیة 26
(3) سورة مریم / آیة 97
(4) سورة فرقان / آیة 52
(5) سورة توبه / آیة 73
(6) مفاتیح الجنان / زیارت أربعین
(7) مفاتیح الجنان / زیارت أربعین
(8) سورة آل عمران / آیة 164
(9) کشف الغُمّه / جلد 2 / صفحة 63 ـ وَ عَنی راشِدِ ابنِ أبی روح الأنصاری ، قال : کانَ مِنْ دُعاءِ الحُسین بن علی (ع) : اَللًّهُمَّ ارزُقنِی الرَّغبَهَ فِی الآخِرَه حَتّی أعرِفَ صدق ذلِکَ فِی قَلبِی بِالزَّهادَهِ مِنّی فِی دُنیایْ ، اَللّهُمَّ ارزُقنِی بَصَراً فِی اَمرِ الآخِرَه …
(10) سورة نحل / آیة 97
(11) بحار الأنوار / جلد 44 / صفحة 193
(12) سورة مائده / آیة 54
(13) سورة سجده / آیة 22
(14) سورة انعام / آیة 129
(15) مفاتیح الجنان / زیارت امینُ الله
(16) سورة مائده / آیة 54
(17) سورة فتح / آیة 29
(18) سورة حجرات / آیة 10
(19) سورة توبه / آیة 128
(20) سورة انفال / آیة 63
(21) سورة ابراهیم / آیة 37
(22) سورة انبیاء / آیة 58
(23) سورة انبیاء / آیة 68

منبع: خبرگزاری شبستان


دوبیتی اربعین حسینی

کاروان اربعين ...

آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ام

از در و دیوار عالم فتنه می بارید و من
بی پناهان را بدین دارالامان آورده ام

اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدین جا با فغان آورده ام

تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده ام

قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش تر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده ام

دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
ازبرایت دامنی اشک روان آورده ام

تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آورده ام

تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو
در کف خود از برایت نقد جان آورده ام

تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد
گوشه ای از درد دل را بر زبان آورده ام

محمدعلی مجاهدی (پروانه)

ارسالی از : خانم س- ر

حسین کشتکار شب 5 محرم 91 آبادان

 مداح اهلبیت  :حسین کشتکار شب ۵ محرم ۹۱

هیئت محبان الحسین (ع) (ورامینی) لین یک احمد آباد

دانلود

چند نوحه و و احد  قدیمی سنتی بوشهری در باب اربعین حسینی

نوحه گشته وارد کربلا ، زینب حزین 

 گشته وارد کربلا ، زینب حزین         
با دو چشمان تر ، با دل غمگین
آخ و اویلا ، آمد اربعین       
صد و اویلا ، آمد اربعین

آمد از شام غم ، زینب مضطر      
تا بگیرد در بغل ، قبر برادر   
آخ و اویلا ، آمد اربعین      
 صد و اویلا ، آمد اربعین

آمد از شام غم ، عابد بیمار         
بر قـبر پدر ، با تن تبــدار
آخ و اویلا ، آمد اربعین       
صد و اویلا ، آمد اربعین

آمد از شام غم ، عروس ناشاد     
تا بگیرد در بغل ، مرقد داماد
آخ و اویلا ، آمد اربعین       
صد و اویلا ، آمد اربعین

آمد از شام غم ، لیلای مضطر      
تا بگیرد در بغل ، مرقد اکبر
آخ و اویلا ، آمد اربعین      
صد و اویلا ، آمد اربعین

 نوحه حریم شاه دین آمده با شور و شین

حریم شاه دین آمده با شور شین 
به دشت کربلا بر سر قبر حسین
شیون بپا شد واویلا
وقت عزا شد واویلا
از نو عزا شد
بیامد بر سر قبر شهنشاه دین                       
 به افغان و عزا زینب زار و حزین
بگفتا دیده ام ماستم از مشرکین                 
زجا بر خیز و اطفال یتیمت ببین
از شام پرکین واویلا
روز اربعین واویلا
با قلبی حزین 
چو آمد عابدین بر سر قبر پدر                       
پریشان حال و خونین دل و خونین جگر
بگفتا دیده ایم ما ستم از اشقیا                
 سرت در تشت زر بر لبت چوب جفا
 از شام پرکین واویلا
 روز اربعین و اویلا
با قلبی حزین
بیامد بر سر قبرعلی اکبرش                       
 به زاری و فغان مادر غم پرورش
بگفتا ای جوان حجله شادی چه شد           
 به حجله رفتن و بزم دامادی چه شد
روز اربعین واویلا
با دل غمگین واویلا
لیلای حزین

 زينب از شام وارد كربلا شد

زينب از شام وارد كربلا شد
شيعه به روز اربعين با دل پر درد و غمين
اسيران چون ز شام آزاد گشتند
از اين اندوه و غم دلشاد گشتند
يزيد بي حيا يعني حيا كرد
بشير را هم بر ايشان رهنما كرد
به امر زاده ي آن زشت آيين
بياوردند محمل هاي زرين
چو زينب ديد محمل هاي زربفت
ز دل آهي كشيد و زد به سر دست
ز بخت خويشتن زينب بر آشفت
به آه و ناله و زاري چنين گفت
كسي كه شش برادر كشته ديده
جواناني به خون آغشته ديده
هنوز از خون بود تر آستينم
چه سان در محمل زرين نشينم
گر اين زينت بود بهر دل ما
سيه پوشيد يكسر محمل ما
كه ما جمله زنان مستمنديم
سيه بخت و سيه پوشي پسنديم
سيه كردند محمل با علم را
به محمل بر نشاند اهل حرم را
نظر انداخت زينب از چپ و راست
كه اي ياران حسين من نپيداست
 چو با ما نيست باباي سكينه
چه اين جا و چه شام و چه مدينه
جوانان بني هاشم كجاييد
كه ما را زين سفر ياري نماييد
خوشا روزي كه بار اين جا گشوديم
در اين جه منزل و ماوا نموديم
همه رعنا جوانان زنده بودند
همه فرخ رخ و فرخنده بودند
در اين جا خيمه و خرگاه به پا شد
در اين جا عشرت قاسم عزا شد
بيامد بر سر قبر برادر
بگفتا زينب محزون و مضطر
كه اي پشت و پناه و يار زينب
انيس و مونس شب هاي رينب
بريدي از چه بر ما آشنايي
چرا اي شه ز ما كردي جدايي
من از روز ازل اي شا ه ابرار
از ين درد و بلا بودم خبردار
كه اهل كوفه مهمانت نمايند
گلوي تشنه قربانت نمايند
تو ماندي كربلا با نعش اكبر
بود همراه ما ليلاي مضطر
چنين روي نبود هرگز گمانم
كه تو كشته شوي من زنده مانم
كجا رفتند آن رعنا جوانان
كجا رفتند آن پاكيزه جانان

واحد اربعین حسینی

از مرحوم غلامرضا اصلاح پذیر

شیعیان گشته عیان ماتم سالار شهیدان                

همه زن های ستم دیده و گریان و پریشان

برسیدند به روی قبرجوانان و عزیزان                                      

شکوه ها داشت به قبر شه دین زینب نالان

گفت زینب به سر قبر حسین با دلی سوزان       

ای برادر بنگر بی کسي حال اسیران

کن  ترحم تو به اطفال یتیمت شده نالان                                     

در خرابه ز فراق تو رقیه بسپرد جان

گفت کی جان برادر چه بگویم که چه دیدم 

نوجوانان همه بی غسل و کفن بود که دیدم

در ازل قسمت ما جور  و ستم بود که رسیدیم  

سر تو بر سر نی بود که شماتت بشنیدم

گفت آن عهد كه بستیم ز ازل جمله ادا شد    

 سهم تو شد شهدا و قسمت من شام بلا شد

ام لیلا ز غم اکبر ناکام به فغان شد                       

این همه جور و جفا روز ازل قسمت ما شد

از گلستان جهان رفت علی اکبر ناکام                  

ام لیلا شده حیران و سیه روز و پریشان

حال از شام بلا آمده با دیده گریان                          

به سر قبر جوانش بکند ناله و افغان

همه در ماتم قاسم شده ایم زار و پریشان  

نو عروسش به فغان آمده با دیده گریان

ای پسر عم چه کنم من ز فراق تو به دوران 

هیچ داماد به غیر از تو نشد  زار و پريشان


پیام تسلیت بمناسبت اربعین حسینی

 

دومین دهه ماه صفر ، ماه حزن و اندوه آل الله آغاز شده و هیئتی ها پس از چهل روز عاشقی ، هنوز رخت ماتم به تن داردند.

    پیشاپیش اربعین  حسینی را به صاحب عصر  آقا امام زمان  ارواحنا فدا و  نائب بر حق ایشان مقام معظم رهبری حضرت آيت الله العظمی  سيد علی خامنه ای (مد ظله العالی)  و به سینه سوختگان و شیعیان مخلص آقا عبدالله الحسین ( ع) آن نور عین حیدر کرار ساقی کوثر حضرت امیرالمومنین (ع)و عزیز دل زهرا پاره تن محمد مصطفی  صلی الله علیه و آله تسلیت  و تعزیت عرض می نماییم.
هیئت الزهرا آبادان/ خادم الحسین

پیرغلامان اهل بیت (ع) چگونه بودند؟

پیرغلامان اهل بیت (ع) چگونه بودند؟



فقط مداحان جوان بخوانند!
یک شبه و چند روزه و با دوره های فشرده، کسی مداح نمی شده. سال ها استاد می دیده اند، پای منبر می نشسته اند و شاگردی می کرده اند. این مطلب را اختصاص دادیم به قدیمی تر ها، به پیرغلام ها
کد خبر: ۱۴۵۳
تاریخ: ۰۵ دی ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۷

عقیق: اولین مرثیه را می گویند آدم ابوالبشر خوانده است در مرگ هابیل. بعدها برای عزیزترین ها همیشه کسی سروده، کسی نوحه کرده و کسی خوانده است. ولی عاشورا اولین و آخرین عزایی است که این همه سال دوام آورده است.

عاشورا، تنها عزایی است که این همه آدم از ته دل، در آن سروده اند، خوانده اند و نوحه کرده اند. بعضی ها می گویند در مداحان قدیمی، عیار عشق بالاتر بوده. ولی عیار عشق را راحت نمی شود محک زد. آنچه که معلوم است، این است که مطمئنا بیشتر از امروزی ها اهل سعی بوده اند.

یک شبه و چند روزه و با دوره های فشرده، کسی مداح نمی شد. سال ها استاد می دیده اند، پای منبر می نشسته اند و شاگردی می کرده اند. این مطلب را اختصاص دادیم به قدیمی تر ها، به پیرغلام ها.

چی می پوشیدند؟ مداحی بدون لباس مخصوص، معنا نداشت. به کسی اجازه این کار را نمی دادند. «پالتو بلند، عرقچین یا فینه و عبا» لباس رسمی مداحی به حساب می آمد.

دوختن لباس مداحی کار هر کسی نبود. خیاط هایی که این لباس ها را می دوختند، شناس بودند. چند خیاط مخصوص برای این کار بود. حاج جمال الدین عبدالوهابی یکی از مداح هایی بود که شغل اصلی اش خیاطی بود. دوخت لباس مداحی خیلی ها را او انجام می داد.

«حاج حسن سلیمی»، معروف به «حسن خیاط» هم از خیاطان معروف لباس مداحی بود. عبای مداحی از چند جا تأمین می شد، مشهد، قم، کربلا، نجف و عربستان. اما عمده اش از مشهد می آمد، چون ارزان تر بود.

عبای مداح ها، تابستان و زمستان با هم فرق می کرد. تابستان ها، عبای مشکی نازک استفاده می کردند، زمستان ها، عبای کرکی «پشم شتر» که زرد و ضخیم بود. مداح، در تابستان بعد از اتمام مجلس، عبا را دست می گرفت و بر می گشت. اما زمستان ها، لازم می شد عبا را روی سرش بکشد تا از سرما در امان بماند.

حتی گاهی از آن به عنوان شال گردن استفاده می کردند. حنجره مداح نباید سرما می خورد. این از نکات مهم بود. عرق چین، کاربردهای زیادی داشت. غیر سیدها، یا به قول مردم مداح های «عام»، از آن استفاده می کردند. موی سر مداح، نباید از حدی بلندتر می شد و عرقچین ، معیار خوبی برای آن بود. عرق چین باید راحت روی سر می نشست و روی موها خط نمی انداخت.

سیدهایی که مداحی می کردند، فینه عراقی سر می گذاشتند. نوعی کلاه مخروطی شکل که از داخل حصیری بود و رویش با جیر قرمز پوشانده می شد. یک پارچه سبز هم به صورت باند، دور این کلاه می بستند. اگر یک مداح عام، از این نوع کلاه می خواست استفاده کند، باید به جای باند سبز، ترکیبی از نوارهای کرم و مشکی، دور کلاه می بست. مداح های قدیمی و معروفی مثل، سیدخلیل خانیان و سیدرضا مؤذن هنوز هم از کلاه فینه استفاده می کنند.

چقدر می گرفتند؟
پول را داخل پاکت و کنار سینی چای می گذاشتند و اصطلاحا به آن «پای سینی» می گفتند. هیچ وقت پول را نمی شمردند. گاهی وقت ها هم اصلا نمی گرفتند، چون شأن ائمه علیهم السلام را بالاتر از مادیات می دانستند. 

رسم بود که چه فقیر دعوت کند چه غنی، مداح باید برود. حوالی جنگ جهانی دوم، 60 سال پیش وقتی کارمندها 7 ریال می گرفتند، مداح ها 1 ریال درآمد ماهانه شان بود.

چه رسم و رسومی داشتند؟

همیشه با وضو می خواندند. رسم بود که روی پله دوم سبز می ایستادند و هیچ وقت بالاتر نمی رفتند. پله های بالاتر جای سخنران بود. مداح با لباس کامل و مرتب در مجلس حاضر می شد. اگر هم در جمع، بزرگ تر یا استادی بود، نمی خواند، مگر این که از او اجازه و رخصت بگیرد. هر مداح، بسته به تخصصی که داشت، شناخته می شد. از این نظر، مداح ها سه دسته بودند:

- مصیبت خوان (از مداحانی که الان هستند، آقای علی انسانی مثلا مصیبت خوان است)

- قصیده خوان (مثلا الان آقای سیدمحمد موسوی، حاج علی ترابی و حاج رضا مهاجرانی قصیده خوان اند.)

- نوحه خوان (مثل حاج احمد صالح).

نوحه خوان معمولا ادامه دهنده مجلس می شد و کمتر برنامه را شروع می کرد. مداح ها براساس نوع مجلسی که در آن شرکت می کردند هم سه دسته بودند:

- روضه ای، مثل حاج حسین خدامی، حسین محمدی و ...

- ختم و ترحیم، مثل حسین باقری، قهار و ...

- هیأتی، مثل حاج رضا مهاجرانی، علی ترابی و ذبیح الله ترابی

اداره هر کدام از مجلس ها روش و قلق خاص خودش را داشت. کسی که مداح مجلس ختم می شد، می بایست قاری قرآن خوبی هم باشد و دست کم چند آیه ای را از بر داشته باشد. روضه خوان می بایست راوی خوبی باشد و شعر آسانی که همه بفهمند، بخواند. مداح هیأتی هم این توانایی را داشت که شور و حال در مجلس ایجاد کند.

چطور شاگردی می کردند؟

ورود یک جوان به عرصه مداحی، راحت نبود. حتی در جمع های خودمانی هم کسی که دوره شاگردی را خوب طی نکرده بود، وارد نمی شد. به تدریج و به اذن استاد وارد می شدند. پای منبر استاد بودند و کارش را زیر نظر می گرفتند. گاهی به اجازه استاد، دو خط می خواندند، آن هم با ترس و لرز. بعدها هم اگر در مجلس استاد یا بزرگتری می آمد، امکان نداشت شاگرد مداحی کند.

همه مداح ها دوست داشتند فرزندشان وارد این کار شود. جنبه معنوی داشت و البته جایگاه اجتماعی. معمولا هم این اتفاق می افتاد و پسر، راه پدر را می رفت. اما معمولا استاد پسر، پدر نبود. پدر با اعتباری که داشت، پسر را به اساتید معرفی می کرد. چون هر شاگرد باید چند استاد را تجربه می کرد. البته دست آخر، پسرها مثل پدرشان و متأثر از او می خواندند و این باعث می شد اسم پدر زنده بماند.

علی ترابی پسر ذبیح الله ترابی، مداح قدیمی و نابینا از همین دست پسرهاست. کلا مداح ها به اسم کوچک و اسم پدر یا استاد معروف می شدند. مثلا «حاج محمد مرشد اسماعیل». شاگردی این طور نبود که خانه استاد بروند. استاد، منبر می رفت و شاگردها همیشه در مجلس اش حاضر بودند و کارش را زیر نظر می گرفتند. استاد قبل از هر چیز، به شاگردهایش شعر می داد تا روی آن تمرین کنند. از شعرهای ساده شروع می کردند. با ضرب آهنگ بیشتر و بحر کوتاه تر.

ویژگی دیگر این شعرها که خیلی مهم بود، پندی بودن مضامین آن بود. به این شعرها «غزل پند» می گفتند. این مسأله، حکمت داشت. مداح، قبل از هر چیز، باید «مبلغ اخلاق» از کار در می آمد. شاگرد، از محضر چند استاد استفاده می کرد. او، باید چهار بخش مهم را یاد می گرفت تا مداح شود. معمولا این طور بود که برای هر کدام، یک استاد داشتند. اما دست آخر، یکی استاد اصلی می شد. مداح جوان، در پایان به سبک و سیاق یکی از استادانش در می آمد.

شعرها را چطور انتخاب می کردند؟

آن زمان، کتاب به ویژه کتاب شعر، کم بود. اگر هم کسی دسترسی داشت، کمتر از شعر کتابی استفاده می کرد. مداح ها اشعارشان را از دو راه به دست می آوردند. یا از کتاب های قدیمی و نایاب، شعرِ خوانده نشده خوب پیدا می کردند یا از شاعرها، شعر اختصاصی می گرفتند. شاعرها، علاقه داشتند شعرشان خوب خوانده شود و تأثیرگذار باشد، برای همین، اگر احساس می کردند کسی شعرشان را خوب نمی خواند، به وی شعر نمی دادند. خرید و فروش شعر خوب و دست اول به راه بود. یادداشت کردن شعر مداحی در مجلس، کار خوبی به حساب نمی آمد و مداح مورد نظر ناراحت می شد. کتاب های معروف شعر برای مداحی و نوحه خوانی، خزائن الاشعار مرحوم جوهری، چاپ دهه30، دیوان فؤاد کرمانی، دیوان دکتر قاسم رضی، دیوان صغیر اصفهانی، دیوان شیخ محمد حسین غروی کمپانی و... بود. هنوز هم بعضی از شعرهای این کتاب ها خوانده نشده و تازه است. مداح باید از حفظ می خواند و نوحه سرایی می کرد. اصولا یکی از معیارهایی که نشان می داد مداح به درد بخور و زحمت کشیده است، همین بود. روخوانی، مذموم بود و کسی جرأت نمی کرد. می گفتند طرف استاد ندیده و دود چراغ نخورده. همین نکته باعث شده بود تا دو سال به تازه کارها اجازة خواندن ندهند و او باید در این مدت، اشعار را حفظ می کرد و به قول معروف، از بر می شد.

زمان بندی یک مجلس مداحی و سینه زنی
ابتدا مداح شروع می کرد به خواندن غزلی اخلاقی درباره تواضع، عبادت و ... با این روش، غلغله تمام می شد و کم کم حواس مردم جمع می شد. مرحله بعد، خواندن یک رباعی بود که در دستگاه شور خوانده می شد. با این رباعی، معلوم می شد مداح می خواهد درباره چه کسی بخواند. سوز انداختن در دل مخاطب، از این جا شروع می شد. چراغ ها کم کم خاموش می شد. مداح زمینه نوحه را می خواند و دوبندی را که حاضران باید تکرار کنند، آن قدر می گفت تا همه یاد بگیرند. به این دو بند، سر نوحه هم می گفتند. اولین سینه را باید میاندار می زد. وسط می ایستاد و بقیه دورش حلقه می زدند. میاندار معمولا قد بلند بود تا همه جای مجلس را ببیند و سعی می کردند از سادات باشد. بعد نوبت به سینه سنگین می رسید. فاصله بین دو ضرب سینه، 2 تا 3 ثانیه بود. این مرحله، طولانی بود. در این مرحله، سینه زن ها، دو دسته می شدند و دور حسینیه می چرخیدند. وقتی دسته اول همراه با سینه زنی، عبارتی را تکرار می کرد. دسته دوم پشت سر آن ها حرکت می کرد. معمولا هر چرخش دور حسینیه حدود 10 دقیقه طول می کشید.

مداح در پایان چرخش، چند بند می خواند تا دو دسته، آن را همزمان تکرار کنند و سینه زنی را تندتر یا آهسته تر کنند. در یک لحظه که بین مداح و میاندار مشخص بود، میاندار مظلوم کشی می کرد. فریاد می زد. «مظلوم» و همه جواب می دادند «حسین»، به سر و صورت می زدند و هروله کنان دور می چرخیدند.

مداح با دعا و ذکر مصیبت، شور را کنترل و مراسم را تمام می کرد.

شور اربعین حسینی تا کجا


ایستگاه صلواتی چینی ها در راه کربلا + عکس
کد خبر: ۳۴۰۴
تاریخ: ۰۵ دی ۱۳۹۱ - ۲۰:۰۴

عقیق: همزمان با نزدیک شدن به اربعین حسینی و حرکت هزاران زائر با پای پیاده به سمت کربلای معلی مجموعه ای از شهروندان چینی (بت پرست) که در یکی از شرکتهای استان ناصریه فعالیت می کنند با نصب یک ایستگاه صلواتی به پذیرایی و تقدیم غذا و آب به زائرین حسینی پرداختند.



آقای لیون اظهار داشت: بعد از مشاهده زائران, سفرمان به امارات را به تاخیر انداخته و با نصب یک ایستگاه, با خدمت به زائرین استانهای ناصریه و دیوانیه روز اربعین را در کربلا سپری خواهیم کرد تا با زائرین در عزاداری شریک باشیم.

منبع: آستان قدس حسینی

کدخبرنگار: 212110