سی شب ، سی حدیث

حدیث شب یازدهم

عَنِ النَّبِيِّ - صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِه - قالَ: أنا مِنَ الدُّنْيا اُحِبُّ ثَلاثَةَ أشْياءٍ: الصُّوْمُ فِي الصَّيْفِ، و الضَّرْبُ بالسَّيْفِ و إكرامُ الضَّيْفِ.

«المواعظ العدديه، ص76»

پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله - فرمود: من از دنيا سه چيز را دوست دارم: روزه در تابستان، شمشير زدن (در راه خدا) و گرامي داشتن ميهمان.


دهم رمضان رحلت بزرگ بانوی اسلام و مسلمین

 

تسلیت

وفات جان گذار همسر با وفای رسول خدا صلی الله علیه و آله ، یاور و حامی مصطفی، همراه خاتم الانبیاء، نماد ایمان و تقوا، همسر عصاره هستی، سمبل صلابت و استواری، افتخار بانوان گیتی، بزرگ بانوی اسلام، حضرت خدیجه کبری بر تمام مسلمانان جهان، به ویژه بانوان ایران اسلامی تسلیت باد.

سلام بر خدیجه علیهاالسلام

سلام بر خدیجه کبری علیهاالسلام یاور و مونس دردها و تنهایی های پیامبر صلی الله علیه و آله . سلام بر او که از برترین زنان برگزیده خدا بود. سلام بر عبودیتش، بر اخلاص و صداقتش، بر پاکی و قداستش، بر ایثار و فداکاری اش و بر صبر و پایداریش. سلام بر آن لحظه ای که تصدیق رسالت نبوی کرد و سلام بر سراسر زندگی پرشورش که اطاعت از خدا و رسول خدا درآن موج می زد.

غم هجران

چشم ها گریان، سینه ها داغ دار و دیده ها نظاره گر لحظه ای بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله حامی و پشتیبان خود را از دست داد؛ یاوری که حضور او در کنار رسول اللّه صلی الله علیه و آله مایه آرامش خاطر ایشان بود و در همه حال، با رفتارو گفتار خود، خستگیِ آزار ابوجهل ها و ابولهب ها را ز تن پیامبر صلی الله علیه و آله می زدود.

در چنین روزی، روح بلند حضرت خدیجه علیهاالسلام از زمین خاکی پر کشید تا در اوج افلاک و درسایه رحمت خداوندی آرام گیرد. روح ملکوتی اش همواره قرین رحمت حق تعالی باد.

طلوع ستاره درخشان

55 سال پیش از بعثتِ رسول مکرّم اسلام در جزیرة العرب و سرزمین مکه که بر اثر دوری از مکتب پیامبران و حاکمیت جهل و جاهلیت، از ارزش ها و اصول اخلاقی اثری نبود وهمه جا آکنده از تبعیض، ستم، ناپاکی، اختلاف و جنگ بود، دختری دیده به جهان گشود که «خدیجه» نام گرفت. پدرش «خُویْلَد» و مادرش «فاطمه دختر زائده» بود.

پسر عمو

گاه خدیجه، پیامبر صلی الله علیه و آله را پسر عمو خطاب می کرد؛ زیرا سلسله نسب حضرت خدیجه علیهاالسلام از پدر، در جدّ چهارم با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به هم می رسد واز طرف مادر نیز در جدّ هشتم با همدیگر مشترک اند.

بهترین انتخاب

خدیجه، ای هم درد غربت های رسول خدا صلی الله علیه و آله ، تو نوری بودی که در تاریکی و ظلمت جاهلیت درخشیدی و به همه تعصبات آن عصر ننگین پشت پا زدی. اخلاق نیک و امانتداری جوانی پاک، تو را به سویش کشاند و بزرگان و ثروت مندان قریش را از خود راندی و غرق در دریای فضایل آن وجود ملکوتی گردیدی. اطرافیان زبان به ملامتت گشودند و تحقیرت کردند ولی تو، هم چون کوهی استوار و با قلبی لبریز از عشق به محمد صلی الله علیه و آله بر این زخم زبان ها صبرو مقاومت پیشه و بر این انتخابت که برترین و بهترین بود، پافشاری و از آن دفاع کردی.

شخصیت ادبی حضرت خدیجه علیهاالسلام

از ویژگی های بارز حضرت خدیجه علیهاالسلام بهره مندی از عقل، هوش و تدبیری سرشار بوده است. در عصر جاهلیت که جهل همه جا را فرا گرفته بود و زنان از بیش تر مزایای زندگی محروم بودند، حضرت خدیجه علیهاالسلام دارای کمال، عقل و شخصیت ادبی در سطح بالایی بود؛ چنان چه اشعار سرشار از ظرافت ادبی و معنوی او در شأن رسول خدا صلی الله علیه و آله که حدود پانزده سال پیش از بعثت سروده شده، شاهد گویایی بر این مطلب است. او در یکی از اشعار خود در شأن رسول اکرم صلی الله علیه و آله چنین گفته است: «اگر من روز را در میان همه نعمت ها به شب رسانم و دنیا و سلطنت شاهان بزرگ ایران و کسری ها همیشه برای من باشد، اگر دیدگانم به تماشای چشمان تو نپردازند، تمامشان برای من به اندازه بال پشه ای ارزش ندارد».

ماجرای ازدواج

امانت داری، راست گویی و ویژگی های الهی محمد صلی الله علیه و آله زبان زد همه مکّیان شده بود؛ به این جهت حضرت خدیجه علیهاالسلام ، علاقه عجیبی به ایشان پیدا کرد. از سویی نیز از پسر عمویش وَرَقَةِ بنِ نَوْفِل که از دانشمندان مسیحی بود ـ اطلاع یافت که در مکه پیامبری ظهور می کند که خورشید وجودش عالم تاب خواهد شد. نشانه های این پیامبر در وجود مبارک محمد صلی الله علیه و آله آشکار بود.

حضرت خدیجه علیهاالسلام که در آن زمان ثروتش را در تجارت به کار انداخته بود، به پیشنهاد ابوطالب، محمد صلی الله علیه و آله را با کاروان تجاری به شام فرستاد. در این سفر، «مَیْسَره» غلام خدیجه علیهاالسلام نیز حضرت محمد صلی الله علیه و آله را همراهی کرد و پس از بازگشت پُر سود کاروان به مکه، خدیجه علیهاالسلام پیشنهاد ازدواج به ایشان داد و محمد صلی الله علیه و آله با مشورت عموهایش قبول کرد و به این ترتیب، خطبه عقد محمد صلی الله علیه و آله و خدیجه علیهاالسلام توسط حضرت ابوطالب جاری شد.

نخستین زن مسلمان

پانزده سال از زندگی زیبا و سراسر صفا و صمیمیت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و خدیجه علیهاالسلام می گذشت که آن حضرت در «غار حرا» به پیامبری مبعوث شدند. حضرت خدیجه علیهاالسلام اولین بانویی بود که به ایشان ایمان آورد و رسالتش را پذیرفت؛ از این رو رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «پیشتاز زنان جهان در ایمان به خدا و محمد صلی الله علیه و آله ، خدیجه علیهاالسلام است». پس از آن، حضرت خدیجه علیهاالسلام یاور رسول خدا صلی الله علیه و آله در برپایی و رشد و توسعه دین اسلام بود و آن حضرت را در سختی ها و مصایب تبلیغ دین همراهی می کرد.

افتخارات

حضرت خدیجه علیهاالسلام یکی از شخصیت های برجسته تاریخ اسلام است که با ایمان، اخلاص و ویژگی های الهی خویشْ توانست افتخارات بسیاری در صفحات تاریخ ثبت کند. از افتخارات والا و ارزش مند وی همین بس که ایشان همسر اشرف مخلوقات عالم، حضرت محمدمصطفی صلی الله علیه و آله ، مادر حضرت زهرا علیهاالسلام بزرگْ بانوی سراسر تاریخ و نیز مربی حضرت علی علیه السلام و بسان مادری برای آن حضرت بود.

در محضر خدیجه علیهاالسلام

خدیجه ای تجلی خوبی ها، در آیینه وجودت که سراسر پاکی و زیبایی است، عشق، ایمان، فداکاری، استواری و ایثار را به نظاره نشسته ایم تا توشه ای از دریای بی کران اوصاف الهی ات برگیریم. تو به ما آموختی که با وجود ثروت و مقام مهم می توان اسیردنیا و مادیات آن نشد، بلکه آن را در جهت پیشبرد اهداف والای انسانی به کار برد. ما آموختیم که می توان با وجود محیط زشت و ناپاک اطراف، الهی و پاک زیست. تونوری بودی که در تاریکی و ظلمت جاهلیت درخشیدی تا چراغی فرا راه دیگران باشی. تو به ما یاد دادی که می توان هم چون شمع سوخت و به دیگران روشنایی بخشید.

منزلت خدیجه علیهاالسلام نزدرسول اکرم صلی الله علیه وآله

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله احترام و ارزش خاصی برای حضرت خدیجه علیهاالسلام قائل بودند و بارها شأن و مقام ارزش مند و والای ایشان را یادآوری می کردند. از جمله می فرمودند: «برترین بانوان بهشت عبارتند از: مریم دختر عمران، آسیه دختر مُزاحِم، خدیجه دختر خَوَیْلِد و فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله ».

بعد از رحلت حضرت خدیجه علیهاالسلام ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بسیار از او یاد می کردند، چنان چه یکی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله گفته است: «رسول خدا صلی الله علیه و آله از خانه بیرون نمی رفت، مگر اینکه خدیجه را یاد می کرد و او را به نیکی ستایش می نمود». نیز نقل شده که هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله گوسفندی ذبح می کرد، می فرمود: «این قربانی را برای دوستان خدیجه علیهاالسلام بفرستید؛ زیرا من دوستان خدیجه را نیز دوست دارم».

در تنگنای محاصره

هنگامی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پس از سه سال دعوت پنهانی، به امر خداوند مأمور به دعوت آشکار و گسترش دامنه پیام الهی خود شد، ندای دعوتشْ طوفان خشمِ جاه طلبان و گردن کشان را برانگیخت از این رو، کافرانْ آنان را از شهر بیرون کرده و به «شِعبِ ابی طالب» روانه ساختند و درتنگنای محاصره اقتصادی قرار دادند. شدت این محاصره به قدری بود که یا از گرسنگی بمیرند و یا به سوی بت پرستان و خدایانشان باز گردند. هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله با یارانش از شهر بیرون می رفتند، خدیجه نیز بدون ذره ای تردید با آنان همگام شد. او در طول این سه سال، هزینه محاصره شدگان را به عهده گرفته بود و هراز چندگاه مایحتاج آنان، از اموال خدیجه علیهاالسلام و مخفیانه به شعب ابی طالب می رسید.

مباهات امامان

امامان معصوم علیهم السلام در موارد متعدد به وجود بانوی ارج مند جهان، حضرت خدیجه علیهاالسلام ، مباهات و افتخار کرده اند. مثلاً امام حسین علیه السلام روز عاشورا، در ضمن خطبه ای که خود را به دشمن معرفی می کرد، فرمود: «شما را به خدا سوگند، آیا می دانیدکه جده من خدیجه علیهاالسلام دختر خویلد است». یا امام سجاد علیه السلام در مجلس یزید در دمشق، در فرازی از سخن رانی اش، خود را چنین معرفی می کند که: «من پسر خدیجه بانوی بزرگ اسلام هستم». هم چنین در دعای ندبه هنگامی که امام عصرمان را یاد می کنیم، چنین می خوانیم: «کجاست پسر پیامبر برگزیده اسلام صلی الله علیه و آله و پسر علی پسندیده علیه السلام و پسر خدیجه والا مقام علیهاالسلام ».

سلام خدا بر خدیجه علیهاالسلام

یکی از وقایع بسیار مهم زندگی درخشان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله موضوع معراج ایشان از مکه به بیت المقدس و از آن جا به آسمان هاست. در این سفر آسمانی بود که جبرئیل سلام خداوند را توسط رسول اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت خدیجه علیهاالسلام رساند. ابوسعید خِدْری دانشمند بزرگ اسلام در این باره می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در شب معراج، هنگام بازگشت به جبرئیل گفتم: آیا حاجتی داری؟ گفت: «حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه علیهاالسلام برسانی».

القاب حضرت خدیجه

حضرت خدیجه علیهاالسلام پیش از ولادتْ در کتاب آسمانی انجیل که بر حضرت عیسی نازل شد، به عنوان «بانوی مبارکه» و هم دم مریم در بهشت یاد شده است. هم چنین درعصر جاهلیت که بسیاری از زنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه علیهاالسلام به خاطر قداست وپاکی به عنوان «طاهره» یعنی پاک سرشت و پاک روش خوانده شد. از سویی نیز شخصیت خدیجه علیهاالسلام آن چنان چشم گیر بود که اورا به عنوان «بانوی بانوان» و «سرور زنان» می خواندند. لقب دیگر آن حضرت «کبری» است که به معنی «ارج مند و والا مقام» می باشد.

تجسم حقیقت

خدیجه علیهاالسلام ، تجسم حقیقت و نماد مسلمان کامل، و تسلیم محض خدا ورسولش بود. وی که به تمام صفات والای انسانی آراسته بود، از هیچ اقدامی در یاری رسول خدا کوتاهی نمی کرد و در این راه، نه تنها اموال، بلکه همه هستی خویش را در طبق اخلاص گذاشت. وی باسلاح ایمان به حقیقت اسلام و تقوای الهی، در برابر تندباد حوادث و سختی ها، نستوه و پایدار ایستاد و ذره ای از اخلاص و ایمانش کم نشد. سزاوار است امروز که روز وفات آن حضرت است، اعمال و رفتار الهی اش را سرلوحه کارهای خود قرار دهیم و از زندگی سراسر پربار ایشان، درس جاودانگی بیاموزیم.

فرزندان

بنابر نقل مشهور، حضرت خدیجه از پیامبر علیهاالسلام دارای شش فرزند به نام های قاسم، عبداللّه ـ که با لقب طیب و طاهر نیز خوانده می شد ـ، زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه زهرا علیهاالسلام است. قاسم پیش از بعثت در مکه از دنیا رفت و عبداللّه نیز که پس از بعثت به دنیا آمده بود، در مکه درگذشت.

رحلت

پس از پایان محاصره اقتصادی پیامبر صلی الله علیه و آله و یارانش در شعب ابی طالب، چندی نگذشت که ابوطالب و خدیجه علیهاالسلام هر دو با فاصله چند روز در بستر بیماری افتادند. طبق پاره ای از روایات، ابوطالب علیه السلام دو ماه پس از آزادی ازمحاصره از دنیا رفت و پس از سه روز و به نقلی 35 روز، در دهم رمضان سال دهم هجرت، حضرت خدیجه علیهاالسلام نیز دار فانی را وداع گفت. مرقد مطهر آن حضرت در قبرستان حَجون در بالای شهر مکه قرار دارد که امروز به نام «قبرستان مُعَلّی» معروف است.

سال اندوه

در سال دهم هجرت و به فاصله چند روز، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دو یار مخلص و توانای خود، حضرت خدیجه علیهاالسلام و ابوطالب علیه السلام را از دست داد ودر سوگ آن دو سخت گریست و احساس تنهایی کرد. با رحلت دو یار با وفا و پشتیبان خستگی ناپذیر محمد صلی الله علیه و آله ، حضرت آن سال را عامُ الحُزن یا سال غم واندوه نامیدند.

پریشانی پیامبر صلی الله علیه و آله در فراق خدیجه (س)

چند روزی از رحلت جان سوز دو یار مهربان پیامبر صلی الله علیه و آله ، حضرت خدیجه علیهاالسلام و حضرت ابوطالب علیه السلام نمی گذشت، که کافران جرأت بیش تری یافتند. روزی هنگام عبور پیامبر صلی الله علیه و آله از کوچه های مکه، ناگاه یکی از مزدوران بت پرست، ظرفی پر از خاکروبه بر سر و روی آن حضرت ریخت و پیش از آن و زمانی که خدیجه علیهاالسلام بود، وقتی چنین حوادث تلخی برای پیامبر صلی الله علیه و آله رخ می داد و به خانه باز می گشت، خدیجه با کمال مهر و محبت، سر و صورت آن حضرت را می شست و رفتار پر عطوفت حضرتش، مرهمی بر زخم های پیامبر صلی الله علیه و آله بود. ولی اینک که پیامبر صلی الله علیه و آله به خانه بازگشتند و جای خالی خدیجه علیهاالسلام را نگریستند بسیار رنجیده خاطر شدند. در این هنگام یکی از دختران آن حضرت در حالی که می گریست، ظرف آبی آورد تا سر و روی پدر را بشوید که رسول اکرم صلی الله علیه و آله به او فرمود: «دخترم، گریه نکن که خداوند گزند دشمن را از پدرت دفع خواهد کرد».

دم دم سحری یک سنت قدیمی بوشهر در ماه رمضان

 

اجرای مراسم دم دم سحری در سالهای گذشته در بوشهر
در قدیم امکانات پیشرفته ای مثل ساعت زنگ دار، رادیو، تلویزیون نبوده که در سحرهای ماه مبارک رمضان، مردم با صدای آن بیدار شوند. به همین دلیل از همان ایام، رسمی بوده به نام دُم دُم سحری که مردم با صدای آن در وقت سحر بیدار می شدند. واژه ی دُم دُم سحری در اصل دَم سحری بوده یعنی دَم سحر یا وقت سحر یا نزدیک به سحر. و اینکه چرا به ضم اوّل خوانده می شود دو دلیل دارد: ‏
‏1. در گویش بوشهری واژه های بسیاری به ضم اول خوانده می شود. مثلاً به «من» مو یا مُ گفته می شود و   واژه های بسیاری دیگر
2. صدایی که از دمام تولید می شود صدای «دُم» می دهد یعنی از هر کسی سوال شود که دمام چه صدایی می دهد؟ پاسخ می دهد «دُم دُم». و به دلایل فوق دَم سحری، در گویش بوشهری «دُم دُم» سحری جا افتاده و اینچنین تلفظ می شود.
افرادی که دم دم سحری اجرا می کرده اند، معمولاً سه تا چهار نفر بوده اند که به صورت گروهی اشعاری در وصف ماه رمضان می خواندند. در قدیم با آواز دم دم سحری سازی زده نمی شده. فقط دعایی خوانده می شده و با تک تک زدن (دق الباب)- چون همه ی دربهای منازل از جنس چوب بوده و دق الباب داشته- مردم را در هنگام سحر بیدار می نمودند و بعدها کم کم ساز دمام به این موسیقی اضافه می شود.
اشعاری که در این نوع موسیقی خوانده می شود بدین صورت می باشد:
 


 

لا اله الا الله       
محمد یا رسول الله
علیاً یا ولی الله
السلام السلام      یا شهر رمضان 
یا شهر صیام           علیک السلام
هذا شهراٌمغفره  یاشهرٌمبروک    علیک السلام
آمنک الله بالله      اَسکنک الله جنه    
رحیم الله لدنهُ          جمیعاً النّار و العذاب
عبادالله ذکرالله  یرحم کم الله      لا اله الا الله
تپت الله عمرک     تپت الله ذکرک                    
یا ایها المومنون        یا ایها المسلمون
و یک شعر دیگری نیز که بیشتر بر سر زبان ها است و فارسی می باشد:
خداوندا تو ستاری   همه خوابند تو بیداری            
 به حق خود که بیداری     همه عالم نگه داری
از قدیمی ها نقل شده که در زمان قدیم در بحرین بین شیعیان و اهل سنت درگیری به وجود می آید و عده ای از شیعیان از آنجا به جاهای دیگر از جمله بوشهر مهاجرت می کنند و در بین مهاجرین طایفه ای بوده به نام   دَم سحری که این طایفه در محله کوتی ساکن می شوند و فردی به نام کربلایی عباس دَم سحری در سحرهای ماه رمضان در کوچه ها راه می افتاد و دعایی می خوانده و با تک تک زدن مردم را در سحر بیدار می نموده و نقل است فردی به نام محمد ابراهیم با آواز دم دم سحری، ساز دمام می نواخته و از آن پس تا کنون ساز دمام در سحرهای ماه رمضان طنین انداز می شود.
در حال حاضر به خاطر زندگی ماشینی و امکانات ساعت زنگدار و ... این رسم کم رنگ شده ولی در بعضی از محله های قدیمی از جمله محله دهدشتی، کوتی، بهبهانی، شنبدی، جبری و بعضی از محله های قدیمی دیگر این رسم را زنده نگه داشته اند. اشعار این نوع موسیقی در شبهای اول و شب آخر ماه رمضان، فرقی ندارد فقط در السلام و الوداع گفتن آن فرق دارد. یعنی در شب های اول خوانده می شود السلام یا شهر رمضان ولی در شب آخر خوانده می شود الوداع یا شهر رمضان یعنی هر السلامی که در اشعار شب اول وجود دارد، شب آخر الوداع خوانده می شود. یعنی با ماه رمضان خداحافظی می شود تا انشاءالله اگرعمری باقی باشد تا ماه رمضان سال آینده انشاءالله. ریتم دمام این نوع موسیقی با دمامی که قبل از مراسم سینه زنی نواخته می شود، فرق دارد و به صورت سه ضربی می باشد و در همان قالب، نوازنده ی دمام باید بداهه کند و بدون اینکه از قالب اصلی ریتم خارج شود، ریتم را خُرد کند.
نقل است که در قدیم سنج نیز در کنار اشعار دم دم سحری نواخته می شده ولی تا آنجایی که ریش سفید های شهر، به یاد دارند، سنج استفاده نمی شده فقط با این نوع موسیقی، دمام نواخته می شده.
نوازندگان این نوع موسیقی، معمولاً از یک ساعت و نیم قبل از اذان صبح، در کوچه ها شروع به نواختن  می کنند. و تا ده- پانزده دقیقه قبل از اذان به کار خود به پایان می دهند. و خوردن سحری نوازندگان، اغلب قبل از نواختن دم دم سحری می باشد و چند دقیقه قبل از اذان صبح که به خانه می رسند، آب یا نوشیدنی     می نوشند تا مبادا در طول روز تشنگی آنها را فرا گیرد.
در روز عید فطر، بعد از نماز عید نوازندگان دم دم سحری، دمام بر دوش، در کوچه ها راه می افتند و با ماه رمضان الوداع می کنند و بر در هر خانه ای، چند لحظه می ایستند و اشعار دم دم سحری می خوانند و به صاحبخانه و اهل منزل، عید مبارک می گویند و صاحب خانه نیز به خاطر تشکر از نوازندگان که یک ماه در سحرگاه، آنها را بیدار نموده اند، به عنوان تبرک یا عیدی، وجه نقد، یا شیرینی و یا آذوقه ای که در منزل دارند، به آنها می دهند .
این نه به خاطر حق الزحمه ی آنان است، بلکه به صورت تبرک می باشد و از قدیم این عیدی دادن مرسوم بوده و هیچ اجباری در آن نیست. و نوازندگان نیز عیدی و آذوقه ای که به دست آورده اند، همیشه برای مصرف خود استفاده نمی کنند و همه ی آنها و یا قسمتی از آنها را به مردم تهیدست و مستحق می دهند.
اجرشون با خدا، مروا شون همه سال
محقق:
محسن حیدریه- احمد شیخ ذاکر   
منبع:
       مرجع بوشهرشناسی           
 

مراسم افتتاحیه مسجد دهدشتی

"   إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ    " توبه18


و اینک پس از سال ها تلاش جهت بازسازی مسجد کهن وباعظمت دهدشتی به یاری خداوند متعال وعنایت حضرت ولی عصر(عج) وبا همت والای مردمانی ایثارگر، سخاوتمند ،خیر ومومن ، وبا حضور گرم و پرشور مردم خوب بوشهر واهالی کوی دهدشتی ، بویژه حضرت آیت ا... صفایی بوشهری نماینده ولی فقیه و امام جمعه معزز بوشهر و حضرت آیت ا.. سید مصطفی حسینی این مسجد قدیمی و درخشان در سه شنبه  همزمان با نماز مغرب وعشاء مجددا بازگشایی گردید تا مردم خداجوی مومن بوشهر و کوی دهدشتی از این مکان مقدس همچون گذشته بهره مند گردند .


لذا تقدیروتشکر فراوان داریم ازهمه بزرگوارانیکه دعوت دست اندر کاران را اجابت فرموده وبا حضور ارزشمند خود گرما بخش محفل ما شدند،عزیزانی که با دستان مهربانشان مأمنی ساختند سرشار از اخلاص، آفرین بر شما که با یاری سبزتان این بنای منور را پایداری بخشیدید ، امیدواریم که خداوند مهربان نام همه شما گرامیان را در صحیفۀ سابقون خویش ثبت و ضبط فرماید، همچنین درود میفرستیم بر روح همه ی  بانیان ، خادمین و دوستداران مسجد دهدشتی که امروز دربین ما نبوده و آرزوی دیدن چنین روزی را داشتند ، روحشان شاد ...

دراین شب میمون و مبارک که با استقبال گسترده مردم وجمعیت مشتاق زیادی روبرو شد، باحضورحضرت آیت الله صفایی بوشهری واستقبال بسیار گرم اهالی کوی دهدشتی نماز مغرب و عشاء توسط ایشان اقامه گردید، که پس از خاتمه نمازعشاء با ورود حضرت آیت الله حاج سید مصطفی حسینی از روحانیون بنام وبرجسته استان توسط اهالی کوی دهدشتی ، مردم و امام جمعه محترم ، حضرت آیت ا... صفایی بوشهری از ایشان به گرمی استقبال گردید.


پس ازاقامه ی نماز جماعت با تلاوت آیاتی از کلام ا.. مجید مراسم افتتاحیه آغاز گردید ، اجرا ومعرفی برنامه های این شب را جناب آقای سروری مجری توانمند صدا وسیما بر عهده داشتند .

درابتدای مجلس ، جناب حاج محمد فیوض ،به نیابت از سوی هیئت امنا مسجد دهدشتی به خوش آمدگویی پرداختند وضمن خیر مقدم به حضار از حضور همه سروران وعزیزانی که دعوت دست اندرکاران را اجابت فرمودند تشکر وقدردانی نمودند و حضور ایشان را گرامی داشتند .

پس از ایشان نیز جناب حاج مصطفی گراشی از اعضای هیئت امنا بطور مختصر گزارشی از تاریخچه وقدمت مسجد دهدشتی، وضعیت مسجد و خدمات صورت گرفته درطی چند سال اخیر بمنظور بازسازی مسجد ارائه نمودندو در پایان از عزیزانی  که در بازسازی این بنا همواره کمک و یاری فرمودند تشکر ویژه ای نمودند.


پس از ارائه گزارش تاریخچه و روند بازسازی مسجد، برنامه تواشیح توسط گروه دعبل خزایی اجرا گردید ، همچنین درحین اجرای این برنامه از حضار ومیهمان عزیز با شیرینی ، بستنی ومیوه پذیرایی واولین شماره ی شبستان دهدشتی  توزیع گردید.

در ادامه برنامه از آقایان حاج حمید فیوض ، محمد صیاد پور ناظرین فنی و محمد سهرابی ، امین برومند ، خسرو شیخی خسروی  استادکارانی که ساخت وساز را برعهده داشتند  و طی چند سال اخیر در بازسازی شبانه روز زحمت کشیده ودر ساخت وساز آن نقش داشتند از سوی هیئت امنا بطور ویژه قدردانی و لوحی به رسم  یادبود به  ایشان اهداء گردید.

دردقایق پایانی این مراسم حضرت آیت الله سید مصطفی حسینی ،در باب فضیلت و انسان سازی مسجد وبازسازی مسجد دهدشتی سخنانی را ایراد فرمودند .

درخاتمه برنامه حضرت آیت الله صفایی بوشهری نماینده ولی فقیه وامام جمعه بوشهر دقایقی به بیان نصایحی پرداختند وپس از خاتمه افتتاحیه ، میهمانان وحضرات ، صفایی بوشهری وحسینی با بدرقه ی گرم اهالی کوی دهدشتی همراه شدند.


تصاویر مراسم این شب را می توانید در ادامه مطلب مشاهده فرمایید.


با تشکر از آقای مرتضی نسترن در تهیه عکس ها












































































منبع : کانون فرهنگی مسجد دهدشتی بوشهر                http://koyedehdashti.blogsky.com

خطبه حضرت علی(ع) در نخستین روز ماه رمضان  

حضرت علی(ع) در اولین روز ماه رمضان در مسجد کوفه ضمن ایراد خطبه‌ای زیبا در وصف ماه مبارک رمضان، به پیش‌بینی پیامبر اعظم(ص) درباره شهادت خویش در این ماه اشاره کرد.

خطبه امام به این شرح است:

ای مردم! این ماه، ماهی است که خداوند، آن را بر ماه‏های دیگر برتری داده است، مانند برتری ما اهل‏بیت بر دیگر مردم. و آن، ماهی است که درهای آسمان و درهای رحمت، در آن گشوده می‏شوند و درهای آتش در آن بسته می‏گردند. و ماهی است که در آن ندا شنیده می‏شود و دعا مستجاب می‏گردد و گریه مورد ترحّم قرار می‏گیرد.

ماهی است که در آن، شبی وجود دارد که فرشتگان از آسمان فرود آمده، بر مردان و زنان روزه‏دار، به اذن پروردگارشان تا طلوع سپیده سلام می‏دهند و آن شب، «شب قدر» است. دو هزار سال پیش از آن که آدم علیه‏السلام آفریده شود، ولایت من در آن شب، مقدّر شد. روزه گرفتن آن، برتر از روزه‏داری هزار ماه است و عمل در آن، برتر از عمل در هزار ماه است.

ای مردم! خورشید ماه رمضان بر مردان و زنان روزه‏دار، با رحمت می‏تابد و ماه آن با رحمت بر آنان نورافشانی می‏کند و هیچ روز و شبی از این ماه نیست، مگر آن که پروردگار متعال، بر سر این امّت، نیکی می‏افشاند. پس هر کس از ریزش نعمت الهی ذرّه‏ای بهره‏مند گردد، در روز دیدارش با خدا، نزد خداوند، گرامی خواهد بود و هیچ بنده‏ای نزد خدا گرامی نگردد، مگر آن که خداوند، بهشت را جایگاه او قرار می‏دهد.

بندگان خدا! این ماه شما، همچون دیگر ماه‏ها نیست. روزهایش برترین روزهاست و شب‏هایش برترین شب‏ها و ساعاتش برترین ساعات است. آن، ماهی است که شیطان‏ها در آن در بند و زندانی‏اند؛ ماهی که خداوند در آن، روزی‏ها و اجل‏ها را می‏افزاید و میهمانان خانه‏اش را می‏نویسد؛ ماهی که اهل ایمان با آمرزش و رضای الهی، با شادی و نعمت‏های الهی، و با خشنودی فرمانروای دادگر و توانا، پذیرفته می‏شوند.

ای روزه‏دار! در کار خویش نیک بنگر، که در این ماه، میهمان پروردگار خویش هستی . بنگر که در شب و روزت چگونه‏ای و چگونه اعضای خود را از نافرمانی خدا حفظ می‏کنی. بنگر تا مبادا شب در خواب باشی و روز در غفلت؛ پس این ماه بر تو بگذرد و بار گناهت همچنان بر دوشت مانده باشد؛ پس آنگاه که روزه‏داران پاداش‏های خود را می‏گیرند، تو از زیانکاران باشی و آنگاه که به کرامت فرمانروای خویش نایل می‏شوند، از محرومان گردی و آنگاه که به همسایگی با پروردگارشان سعادتمند می‏شوند، تو از طردشدگان باشی!

ای روزه‏دار! اگر از درگاه صاحبت رانده شوی، به کدام درگاه روی خواهی آورد؟ و اگر پروردگارت محروم سازد، کیست که روزی‏ات دهد؟ و اگر تو را خوار شمرد، کیست که اکرامت کند؟ و اگر ذلیلت ساخت، کیست که عزّتت بخشد؟ و اگر تو را واگذاشت، کیست که یاری‏ات کند؟ و اگر تو را در جمع بندگانش نپذیرفت، بندگی‏ات را به آستان چه کس خواهی برد؟ و اگر از خطایت در نگذشت، برای آمرزش گناهانت به که امید خواهی بست؟ و اگر حقّ خویش را از تو طلبید، حجّت تو چه خواهد بود؟

ای روزه‏دار! در شب و روزت با تلاوت کتاب خدا، به او تقرّب بجوی، که همانا کتاب خدا، شفیعی است که روز قیامت، شفاعتش برای قرآن‏خوانان پذیرفته است و با خواندن آیات آن، از درجه‏های بهشت بالا می‏روند.

مژده ای روزه‏دار! تو در ماهی هستی که روزه‏داریت در آن، واجب، نَفَس کشیدنت در آن، تسبیح، خُفتنت در آن، عبادت، طاعتت در آن، پذیرفته، گناهانت در آن، آمرزیده، صداهایت در آن، شنیده ‏شده، و مناجات در آن، مورد ترحّم است. از حبیبم پیامبر خدا شنیدم که می‏فرمود:

خداوند متعال را در هنگام افطار هر شب ماه رمضان، آزادشدگانی از آتش است که شمار آنان را کسی جز خداوند نمی‏داند. شمار آنان، نزد او در علم غیب است. پس چون آخرین شب این ماه شود، خداوند به شمار همه کسانی که در تمام این ماه آزاد کرده، آزاد خواهد نمود.

مردی از قبیله هَمْدان برخاست و گفت: ای امیر مؤمنان! از آنچه حبیب تو درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر بگو.

 فرمود: باشد! شنیدم که برادر و پسر عمویم، پیامبر خدا، می‏فرمود: «هر کس ماه رمضان را روزه بدارد و خود را در این ماه از حرام‏ها نگه دارد، وارد بهشت می‏شود.»

آن مرد همدانی گفت: ای امیر مؤمنان! از آنچه برادر و پسر عمویت درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر بگو.

فرمود: باشد! شنیدم که دوستم پیامبر خدا می‏فرمود: «هر کس از روی ایمان و به خاطر اجر الهی، [ماه] رمضان را روزه بدارد، وارد بهشت می‏شود.»

مرد همدانی گفت: ای امیر مؤمنان! از آنچه دوستت درباره این ماه فرمود، بیشتر بگو.

فرمود: باشد! شنیدم که سَرور اوّلین و آخرین، پیامبر خدا می‏فرمود: «هر کس [ماه] رمضان را روزه بدارد و در شب‏های آن حرام نخورد، وارد بهشت می‏شود.»

مرد همدانی گفت: ای امیر مؤمنان! از آنچه سرور اوّلین و آخرین با تو درباره این ماه گفت، بیشتر بگو.

فرمود: باشد! شنیدم که برترینِ پیامبران و فرستادگان و فرشتگان مقرّب می‏فرمود: «همانا سَرور اوصیا، در سَرور ماه‏ها کشته می‏شود.»

گفتم: ای پیامبر خدا! سرور ماه‏ها، کدام است و سرور اوصیا کیست؟

فرمود: «امّا سرور ماه‏ها، ماه رمضان است و امّا سرور اوصیا، تویی، ای علی!»

گفتم: ای پیامیر خدا! آیا چنین خواهد شد؟

فرمود: آری، به پروردگارم سوگند! همانا نگون‏بخت‏ترینِ امّت من، برادرِ پی‏کننده ناقه ثمود، برمی‏خیزد و ضربتی بر فرق سرت می‏زند که محاسنت از خون آن، رنگین می‏شود.

پس مردم شروع به گریه و شیون کردند. و حضرت علی علیه‏السلام خطبه‏اش را به پایان برد و فرود آمد.

برنامه ماه رمضان

ضمن قبولی طاعات وعبادات عزیزان روزه دار ،

بنده قصد دارم دراین ماه مبارک

  ۱- هر شب یک حدیث از ائمه معصومین در وبگاه خود قرار بدهم .(  سی شب ، سی حدیث )

۲- در شبهای قدر و شبهای وفات امیرالمومنین آن حیدر کرار آن فاتح خیبر آن شافع محشر برنامه هایی

 دارم که همه دوستان سوپرایز شوند.

ماه مبارک رمضان

 

پیشاپش حلول ماه مبارک رمضان را به عاشقان الله و مهمانان سفره پربرکت پروردگار تبریک و تهنیت عرض می کنم.

ماه خدا

  در این ماه  پرعظمت ابتدا برای فرج هر چه سریعتر آقایمان امام زمان حجت بن الحسن ( عج) و طول عمر روز افزون به رهبر بزرگ وعظیم الشان این انقلاب کبیر،حضرت آيت الله العظمی سید علی خامنه ایی (مد ظله العالی)   که نائب بر حق ایشان هستند  و رهایی مظلومین ازچنگال ضللم و ستم دشمنان اسلام و مسلمین  که هر روز ظلمشان برمظلومین کشورهای همسایه  زیاد می شود و برای گرفتاران ،بدهکاران ،گناهکاران، مریضهای گرفتار تخت بیمارستان ها وهمچنین برای طول عمر تمامی پدر و مادرانی که سایه شان بر سرمان می باشد ...  .

 دعا فرماید.

التماس دعا

 

 

دفترچه خاطرات نوحه خوان شاه مظلومان آقا اباعبدالله الحسین (ع) زنده یاد جهانبخش کردی زاده ملقب به بخش

آشنایی بامرحوم جهانبخش کردی زاده بوشهری معروف به بخشو مرحوم استاد جهانبخش كردی‌زاده معروف به بخشو به سال ۱۳۱۵ در محله‌ی باغ ملا در بوشهر متولد شد. از كودكی همراه پدرش مرحوم مفتاح به مسجد امامزاده می‌رفت وبه نوحه‌ خوانی روان وآهنگ‌ های دلنشین مرحوم استاد سیدعلی مهیمنیان گوش می‌داد و همین مساله باعث شد تا اولین جرقه‌های علاقه به نوحه خوانی در وجود او زده شود. از آن پس آرام آرام به تمرین نوحه‌خوانی پرداخت و از جوانی به تشویق سیدعلی مهیمنیان و خانواده‌اش به نوحه‌ خوانی رو نمود. بالاخره در سال ۱۳۳۰ در محله‌ی تنگک رییسی نوحه‌ خوانی رسمی خود را شروع كرد. كم كم به مساجد محلات دیگر نیز برای مداحی دعوت شد و صدایش مورد توجه قرار گرفت. درپی آن حاج حبیب فیوز یكی از معمرین و بانیان بوشهری او را به نوحه‌ خوانی در مساجد بوشهر فرا خواند و شغلی نیز در كارخانه‌ی آرد خود به او داد. این آغاز شهرت و رواج كار جهانبخش شد چرا كه در اندک زمانی آوازه‌ی بخشو در سرتاسر شهر پیچید و با استفاده از راهنمایی‌های استاد مهیمنیان و استاد اصلاح‌پذیر و بویژه استاد محمد شریفیان که از خویشاوند وی بود ، در ردیف بهترین نوحه‌ خوان های بوشهر قرار گرفت.

تن صداي مرحوم کردي زاده به گونه اي بود که بعد از خواندن در چهار محل از شهر، به هيچ وجه تغييري در آن ايجاد نمي شد و زنگ صداي ايشان گيراتر مي شد و به قول احمد آرام صداي ملکوتي مرحوم جهانبخش کردي زاده هر شنونده اي را مجذوب خود مي کند. هنر موسيقائي او در آن بود که بدون ديدن دوره خاص و دانش کلاسيک، به طور خود جوش و خدادادي از تکنيک ديافراگم و برون صدا درسينو س هاي خود بهره مي جست. باشد.

جهانبخش كردی زاده سرانجام در روز ۱۹ مردادماه ۱۳۵۶ چند روز مانده به ماه مبارك رمضان، دور از دیار خود هنگام برگشت از زیارت مشهد مقدس بطور مشکوکی و ظاهراً بر اثر سكته‌ی قلبی در بیمارستان نمازی شیراز بدیدار ارباب بی کفنش نایل آمد. مرگ مشكوك و ناگهانی او تمام مردم شهر را عزادار نمود و در حالی كه بازار شهر به احترام او تعطیل شده بود، مردم بوشهر یكی از باشكوه‌ترین تشییع جنازه‌ها را همراه با عزاداری و سینه‌زنی برپا كردند. او اکنون در جوار امامزاده محمدباقر(ع) بوشهر برای همیشه آرمیده است.



مصاحبه با شادروان باقر آرامی قبل از مرگ: از امامزاده تا باغ ملا با بخشو نوحه می خواندیم

 - برای شروع لطفا خودتان را معرفی کنید.

- این جانب باقر آرامی باغملایی متولد 1324 هستم. شغلم، آموزگاری است. ضمن این که سال هاست کار نوحه خوانی و مداحی را هم  انجام می دهم.

- نوحه خوانی و مداحی را از چه سالی شروع کردید؟

- از سال 1334 در شهر بوشهر نوحه خوانی را شروع کردم.

- چه قدر از ناخدا عباس دریانورد شناخت داشتید؟

-  ناخدا عباس دریانورد هم شاعر بود و هم آهنگ ساز، البته ما او را در سن پیری و در حال پیری دیدیم و با سنج و دمام و سینه زنی بر سر مزارش به اهواز رفتیم. هیچ کدام از نوحه خوانان در نوحه خوانی به پای ناخدا عباس نمی رسیدند.  ناخدا عباس ،کتاب و دیوان مداحی و شعر دارد که بچه ها از آن استفاده می کنند.

- نوحه خوانی زنده یاد بخشو چطور بود؟

- قبل از اینکه بخشو به سربازی برود سواد یادش دادیم؛ هر کدام از اهالی محل بخش هایی را به او آموزش دادند تا این که با سواد شد و بعد به مرحله پیکار رسید و در محله خواجه ها، غلامحسین نیکو به او آموزش داد تا این که پیکار را هم یاد گرفت و بعد به سربازی رفت. البته در سربازی هم تعلیم می دید و در زمان سربازی هم هر گاه فرصت می کرد نوحه خوانی می کرد. اول در خانه کدخدای باغ ملا می خواند و من پیشخوان او بودم تا وقتی به سربازی رفت. بعد از سربازی به محله دهدشتی رفت و در مسجد آن ها شروع به نوحه خوانی کرد.

- از چگونگی زندگی مرحوم بخشو بگویید.

- مرحوم بخشو در سال 1315متولد شد و  حدود 16یا 17 سال سن داشت که به نوحه خوانی روی آورد و این کار را شروع کرد.

- او در آن زمان نوحه خوانی را از چه کسی یاد می گرفت؟

- من با بخشو هفته ای دو روز به حاجی مهیمنی سر می زدیم و او بود که نوحه خوانی را به ما یاد می داد و نوحه هایی را که بیرون آورده بود می خواند و ما هم می خواندیم و تکرار می کردیم و از محله امامزاده تا باغ ملا می خواندیم که مسافت این دو محل 7-8 کیلومتری می شد.

- مرحوم بخشو بیشتر در چه محلاتی نوحه می خواند؟

 - مرحوم بخشو از محله باغ ملا به تنگک می رفت و بعد لیل و بعد خواجه ها و بعد از آن به امامزاده می رفت که در آن محلات نوحه بخواند. مرحوم بخشو تا قبل از مرگش نوحه می خواند و در حسینیه بلبلی ها، جفره ماهینی، صلح آباد و دهدشتی و بهبهانی هم نوحه می خواند. او در شب های محرم هم نوحه می خواند؛ در شب سوم محرم در ریشهر می خواند و در روزهای تاسوعا و عاشورا و روزهایی که تعزیه برگزار می شد در محله خواجه ها می خواند.

- نوحه خوانی در مساجد را چطور تقسیم می کردید؟

- او در 5 مسجد می خواند و من هم 5 مسجد. در مسجد کوتی احمد زبردست نوحه می خواند و در مسجد بهبهانی خرمایی بود و پسرش حسین که بعد جانشین پدر شد و وقتی به سربازی رفت من در مسجد شنبدی نوحه می خواندم. اما حسین بعد از سربازی دیگر نیامد که نوحه بخواند اما هنوز نوحه بیرون می آورد و آهنگسازی می کند.

- صدای مرحوم بخشو چطور بود؟

صدای بخشو از فضای کله اش بود یعنی اوج می گرفت. امروز ما خواننده ای نداریم که از روی سر و کله بخواند در صورتی که روی حنجره می خوانند و بعد از 2 بار خواندن مشکل پیدا می کنند و صدایشان گیر می کند اما صدای بخشو طوری بود که می توانست در50 مکان بخواند. صدای بخشو خیلی روان و مردانه بود اگر مردم الان نوارش را گوش دهند متوجه می شوند که چه صدای زیبا  و رسایی داشت.

- صدای مرحوم بخشو در مقایسه با نوحه خوانان دیگر چگونه بود؟

- در آن زمان یک نوحه خوان به نام دالبی بود که صدای بسیار زیبایی داشت اما ما او را ندیدیم و قبل از من و بخشو به رحمت خدا رفت اما بعد از او صدایی مثل بخشو در این استان به وجود نیامد. به همین دلیل مردم دوستش دارند. بخشو شاهنامه می خواند، نی انبونه هم می زد و آخرین نی انبونه ای که نواخت در روز مراسم عروسی من بود.

- از اخلاق مرحوم بخشو بگویید.

- مرحوم بخشو فرد خاکی و فروتن بود ولی زیر بار ظلم نمی رفت.  او حدوداً4-5 سال از من بزرگتر بود ولی هیچ وقت زیر بار ظلم نمی رفت او پهلوان زرنگی بود.

- نوحه خوانی در گذشته با نوحه خوانی در امروز چه تفاوتی با هم دارد؟

- قبلا مثل الان نبود. تشکیلاتی مثل رادیو، تلویزیون و میکروفون که الان وجود دارد در گذشته نبود، ما حتا بلندگو نداشتیم و تا 8 سال بدون بلندگو نوحه می خواندیم و اگر می بینیم که مردم بخشو را  با جان می خواهند به این خاطر است که تصویر او زیاد شده و به خاطر سبکی که در نوحه خوانی داشت، تمام ایران او را دوست دارند و خواهان صداي او هستند. همان طور که سبک سینه زنی ما متفاوت است به گونه ای که دست چپ کمر کناری را می گیرد و دست و پا با هم حرکت می کند که این یک نوع وحدت است و نه اینکه دو دستی سینه می زنند سینه زنی ما سبک به خصوصی دارد و بخشو بهترین صدا را دارد که مردم  در ایران او را می خواهند.

- استقبال مردم از نوحه خوانی مرحوم بخشو چگونه بود؟

- اولا من را زمان اول جنگ براي نوحه خواني به اهواز بردند، اما بخشو زمان شاه بود كه به آبادان رفت تا نوحه بخواند. رادیو، تلویزیون و... صدایش را پخش کردند و اهواز، خرمشهر، آبادان، دزفول و همه شلوغ شد و من هم در آن زمان گرفتار مدرسه بودم .

- مرحوم بخشو چند سال در قید حیات بود و در چه سالی از دنیا رفت؟

- بخشو در تاریخ 19/6/56 به رحمت خدا رفت.

- مراسم تشییع مرحوم بخشو چگونه بود؟

 

-  محله های جفره ماهینی، باغملا، دهدشتی، صلح آباد، سنگی و... همه بخشو را می خواستند؛ همه بر سر او دعوا داشتند و این طور شد که برادرش گفت باید به مسجد پیرزن برود و ما هم او را به آنجا بردیم و بعد به سردخانه 25 شهریور و فردا تشییع شد. روز تشییع بخشو همه بودند و خیلی شلوغ شده بود؛تعداد ماشین ها از خود شهر تا امامزاده محمد باقر هم می رسید و بخشو دفن شد و بعد از یک هفته فاتحه و هفته آن تمام شد و ما هم به دنبال درس رفتیم.


 بخشو بدون بلندگو عبدالرزاق زندويان- متولد 1329- بوشهر: به ياد دارم در آخرين شب ماه صفر كه زنده ياد بخشو مشغول نوحه خواني بود دستگاه آمپلي فاير مشكل پيدا كرده بود و صدا برداري را از کیفیت انداخته بود كه شادروان بخشو ميكروفون را خاموش كرد و بدون بلندگو درحياط مسجد نوحه خواني كرد. جالب آن كه بعد از اين كه نوار همان شب را گوش مي كرديم، هيچ كسي متوجه نمي شد كه دستگاه خاموش بوده است و بخشو با صداي طبيعي خودش اين نوحه ها را خوانده است و اتفاقا يكي از بهترين اجراهاي بخشو همان شب و بدون بلند گو بود كه نشان از توان گسترده ي اين نوحه خوان بي نظير داشت، چرا كه او در خواندن، هيچ زمان كم نمي آورد. حتي نوحه هاي كه نفس و توانايي خاصي لازم داشت. فكر مي كنم كه موسيقي مذهبي بوشهر ديگر شخصي مثل بخشو را به خود نبيند ولي تا زماني كه اين مراسم برپاست صداي بخشو در ميان همه مردم طنين انداز است و مراسم محرم و صفر بدون نام بخشو چندان صفايي ندارد.


 بخشو ضبط ها را خاموش كرد- محمد ابراهيم روشن روان -1329- بوشهر: به خاطر دارم در يكي از شب های جمعه كه مشغول سينه زني بوديم با وجود اين كه دستگاه هاي ضبط صوت زيادي هم نبود اما  آن ها كه ضبط داشتند شب ها با خود مي آوردند و چون جايي براي ضبط ها نبودند به ناچار وسط و تقريبا روي زمين مي گذاشتند سكويي هم بود كه بعضي از ضبط ها را آن جا مي گذاشتند. بعد از اين كه سينه به واحد رسيده بود بخشو نشست و تمام ضبط هاي خاموش كرد و بعد هم لبخند زد.


جواب مادرم راچه بدهم حميد ارشدي زاده متولد 1336 بوشهر : زنده ياد جهان بخش كردي زاده 1342 در سال بعد از آن كه شادروان محمد شريفيان بنا به دلايلي به نوحه خواني در مسجد دهدشتي ادامه نداد، به پيشنهاد تعدادي از هم محله اي هاي ايشان ( باغ ملا) كه بازار قديم با اهالي محله دهشتي مثل شیرخان خالوزاده سر و كار داشتند. به پيشكسوتان محل معرفي می شود و پس از برگزاري مراسمي در مسجد پیرزن كه زنده ياد بخشو در آن مجلس مي خوانده مورد تایید قرار مي گيرد و از آن تاريخ به بعد به مسجد دهدشتي مي آيد و از كمك هاي شادروان اصلاح پذير استفاده كرد. در كار نوحه خواني پيشرفت زيادي كرد. شادروان كردي زاده در طول تمام سال هایي كه در مسجد دهدشتي می خواند به اهالي محل خصوصا پيشكسوتان علاقه  بسيار زيادي پيدا كرده بود و هميشه حرمت و احترام آن ها را نگاه مي داشت و تا آخرين لحظه عمرش به مسجد دهدشتي و عهدي كه با بزرگان محل بسته بود پايبند بود. به ياد دارم در آن سال ها از راديو و تلويزيون ملي ايران تقاضاي فراواني از او براي خواندن در راديو داشتند و اين كه در راديو خوانندگي كند ولي او هميشه مي گفت: جواب مادرم را چه بدهم؟ و بعد ها به اصرار و خواهش مردم در فیلم اربعین و دليران تنگستان آن هم چون در رابطه با نوحه خواني بود شركت كرد. او علاقه زيادي به آقاي سيدمحمد تقي و آقا سيد ابراهيم حجت داشت.


بخشو سينه زني بوشهر را به تمام ايران معرفي  كرد.حسين مصلحيان (متولد 1326- بوشهر): در سال 1337 كه بخشو در مسجد شكرا... خان شيراز خواند سرباز بود و پر از آن توسط يكي از سيدهاي باغ ملا به مرحوم شیرخان خالوزاده معرفي مي شود و ايشان هم بعد از خواندن در مسجد پيرزن مورد قبول اهالي محل واقع مي شود و پس از آن نوحه خوان ثابت و رسمي مسجد دهدشتي مي شود. ياد دارم در واحدها با مرحوم حاج علي رضا مصلحيان (عموي بنده) دو نفري شروع به خواندن چاووشي مي کردند و به هم جواب مي دادند. بخشو يك صداي بي نظیر بود که ديگر تكرار نمي شود. بخشو، سينه زني بوشهر را به تمام ايران معرفي مي كرد.


 بعد از شنيدن صداي بخشو مردم به وي علاقه مند مي شدندحسن مهدي زاده دواني : به خاطر دارم كه ميلاد امام زمان بود در فصل تابستان و صحن مسجد را براي جشن سرور و پذيرايي آماده كرده بودند و بنده براي اولين بار زنده ياد جهان بخش كردي زاده را در آن جا ديدم كه ايشان پاي منبر ايستاده و به ذكر مولود نبي و خواندن اشعاري در رابطه با امام زمان (ع) مشغول بود. بعد از شنيدن صداي ايشان اكثرا به آن زنده ياد علاقه مند مي شدند و بعد هم رسما در مسجد دهدشتي به نوحه خوان پرداخت. ياد دارم قبل از اين كه مراسم سينه شروع شود شادروان كردي زاده به شبستان مسجد مي آمد و در آنجا مي نشست و افرادي هم با او بودند و امير (فرزند شادروان بخشو) هم با او بود. درمصاحبه اي از او سوال شد كه آيا فرزند شما هم  از صداي شما بهره اي دارد؟ گفت در بعضي مواقع بله. بعضي وقت ها از او مي خواهم  چيزي بخواند و يا نوحه اي را شروع كند كه پي برده ام كه صداي او هم صداي خوبي است و مي تواند نوحه خوان خوبي شود

.


بخشو؛ اين جاودان بي همتااو را براي اولين بار در اواسط دهه سي وقتي دوران آغازين دبستان را مي گذرانيدم ديدم. جواني سياه چهره و لاغر اندام در لباس سربازي، درست روز عاشورا، در تنگك منزل  زاير خدر رستم زاد. همه ساله در اين ايام منزل كد خداي محل كه مورد اعتماد جامعه ي چك روستايي بود و فرزندان تحصيل كرده و با وقاري تحويل جامعه داده بود، مراسم محرم برگزار مي گرديد. ديگ هاي شكر پلو و زيره پلو و قيمه روي هيزم هاي گداخته حكايت از وليمه عروسي قاسم داماد مي داد. در همين روز بعد از نهار سينه زني در محل حياط منزل زاير انجام مي گرفت. از تمام روستاهاي اطراف و مراكز شهر به محل مراسم مي آمدند. همه جاي حياط بزرگ كدخدا صحبت از سربازي بود كه در پادگان نظامي خدمت مي كرد و امروز براي نوحه خواني آمده بود فرزند مفتاح. جماعت زيادي دور حياط آماده براي مراسم و مناسك عزاداري قاسم بودند، آن زمان ها سينه زني با تن هاي لخت و عريان انجام مي گرفت. زير سايه باني كه با برزنت ضخيم پوشيده بود تا سينه زن از هرم آفتاب در امان باشد. سينه زنان يكي يكي يا چند تا چند تا تير چوبي ميان سايه بان در حالي كه هم ديگر را گرفته بودند، چرخه ي ماتم را سامان مي دادند. جوان سياه چهره در گوشه اي از سراي بزرگ ايستاده بود. شرم در چهره اش به خوبي آشكار بود.  ظاهرا او را علي ميهمنيان كه خود نوحه خواني ماهر و شاعري زبر دست بود به اين مكان آورده بود و حالا داشت به جوان دلداري مي داد و مي خواست كاري كند كه با قدرت و بدون ترس از جماعت سينه زن اولين تجربه را آزمايش كند و بخواند. روي پيراهنش نوشته بود بخشي كردي زاده جميع گردان پنج. هر لحظه بر تعداد سينه زن و برهاي سينه افزوده مي شد. نوبت به ورود جوان سياه چهره رسيد، او با همان هيبت قدم در ميدان تجربه نهاد و شروع به خواندن كرد. آن هم نوحه محرم و از ساخته هاي ناخدا عباس. در حالي كه زنگي غريب در صدايش بود.

منبع :http://www.matamdaran.ir